تأثیر تمایز رویکردیِ حقوق مدرن و حقوق سنّتی بر روش‌شناسیِ حقوقی

نوع مقاله : علمی و پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه حقوق خصوصی دانشگاه قم

2 دانشجوی دکتری حقوق خصوصی دانشگاه قم .

چکیده

سنت‌گرایی و مدرنیسم رویکردهای متمایزی در هستی‌شناسی، شناخت‌شناسی و انسان‌شناسی برگزیده‌‌اند. این نوشتار نسبت این تمایز در روش‌شناسی حقوقی را بررسی می‌کند و به این پرسش پاسخ می‌دهد که روش‌شناسیِ مدرن چه فرایندی را سپری کرده و این فرایند چه تأثیری بر روش‌شناسیِ حقوقیِ مدرن بر جای گذاشته است و آیا این تأثیرها ماهیت حقوق مدرن و حقوق سنّتی اسلام را متأثر ساخته است؟ رهیافت این پژوهش مدرنیسم را جایگزینی شناخت‌شناختی با هستی‌شناسی می‌داند که خود را در قالب پژوهش باز می‌نماید و پارادایم علمِ فیزیک‌محور را به دیگر علوم تسرّی می‌دهد. حقوق مدرن نیز خود را علم به‌مثابة روش اثباتی معرفی می‌کند که حقوقی متمایز، عینی، سکولار و رسمی‌شده را شکل می‌دهد؛ در حالی ‌که حقوق سنّتی با پذیرش متافیزیک، روش را کاشف از واقع می‌داند، نه ایجادکنندة آن. در این رویکرد حجیت قطع مشروعیت‌بخش روش‌شناسی است که آن را غیرمتمایز و غیرعینی، ذیل الهیات و ملتزم به گزاره­های دینی و اخلاقی می‌کند.

تازه های تحقیق

مدرنیسم با نفی متافیزیک بنیان متفاوتی در اندیشة بشری پی‌می‌ریزد و ضمن تقدم شناخت‌شناسی بر انسان‌شناسی و هستی‌شناسی، با طرح انسان به‌عنوان محور شناخت و ملاک اعتبار آن، سوبژکتیویته را به‌عنوان امر بنیادین مطرح می‌کند. در نتیجه، شناخت در روش خلاصه می‌شود و با پارادایم‌شدنِ علوم تجربی، روش فیزیک‌محور مبنای پژوهش در تمامیِ علوم می‌شود.

محوریت روش عینیِ واقعیت‌گرا به حقوق نیز راه می‌یابد. از این رو، با نفی امر قدسی و قطع ارتباط با امر ثابت و حتی در مراحل بعد با نفی امر ثابت طبیعی، راه بر سلطة روش و اصالت اثبات هموار می‌شود. با اصالت‌بخشیدن به قانون و فرایند رسمی و شکلیِ آن حقوق به‌مثابة روش نیز مطرح می‌شود. در این معنا حقوق دقیقا و صرفا همان چیزی است که از فرایند تصویب شکلی حاصل شده است. از این منظر اعتبار روش حقوقی در حفظ فرم‌گرایی و رعایت ضوابط شکلی است. در این معنا حقوق از اخلاق، دین و سیاست متمایز می‌شود و عینیت می‌یابد.

در مقابل حقوق سنّتی اسلامی قائل به نفس‌الامر می‌شود که عبارات کتاب و سنّت کاشف از آن هستند.  شناخت‌شناسی ذیل هستی‌شناسی قرار می‌گیرد و روش درصدد کشف حکم شارع برمی‌آید. اعتبار روش با محک حجیت قطع سنجیده می‌شود و تعبّد و عقل در کنار هم قرار می‌گیرند. روش‌شناسی اسلامی حقوق را ذیل الهیات و همسو با اخلاق قرار می‌دهد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Effect of Distinction between Modern Law and Traditional Law on Legal Methodology

نویسندگان [English]

  • mohamad mazandarani 1
  • safieh mollabashi 2
2 Qom university
چکیده [English]

Traditionalism and Modernism take different approaches with regard to ontology, epistemology and anthropology. This writing considers the relation between these two and answers the question that which process followed by the modern methodology and what was its effect on modern legal methodology and do these influences affect the nature of modern law and the Islamic traditional law? The outcome of this investigation considers Modernism as replacing ontology by epistemology, that represents itself in research and renders the paradigm of physics-based into other sciences. Modern law presents itself as positive-method science. The positive-method science forms formal and objective law. In addition, positive-method science shapes differentiated and secular law. On the other hand, traditional law accepts metaphysics and considers the method as discoverer, not creator. In this approach, Hojiat or integrity of certainty legitimates Islamic methodology that makes it a unified-nonobjective science, under theology and obliged in religious and moral matters.

کلیدواژه‌ها [English]

  • traditional law
  • "modern law
  • "methodology
  • "usul-Al feqh
  • "egal positivism
1-        آصفی، محمدمهدی، 1426ق، الإجتهاد و التقلید و سلطات الفقیه و صلاحیاته، چ4، قم،‌ دائرة المعارف فقه اهل‌بیت.
2-        آلتمن، اندرو، 1386ش، درآمدی بر فلسفه حقوق، ترجمة بهروز جندقی، قم، موسسه امام خمینی (ره).
3-        احمدی، بابک، 1390ش، معمای مدرنیته، چ7، تهران، مرکز.
4-        ــــــــــــــــــ، 1392ش، مدرنیته و اندیشه انتقادی، چ10، تهران، مرکز.
5-         اسپنسر و دیگران، هربرت، 1381ش، جامعه سنّتی و جامعه مدرن، ترجمة  منصور انصاری، چ1، تهران، نقش‌جهان.
6-         اسمارت، بری، 1389ش، شرایط مدرن؛ مناقشه‌های پست‌مدرن، ترجمة حسن چاوشیان، چ2، تهران، کتاب آمه.
7-        ایروانى، على، 1422ق، الأصول فی علم الأصول‏، ج2، چ1،  قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیة قم.
8-        بایزر و دیگران، 1385ش، فردریک، نگاهی به روشنگری مدرنیته و ناخرسندی‌های آن؛ ذهنیت، معرفت و زیبایی، اقتباس و ترجمة محمد ضیمران، چ1، تهران، نشر علم.
9-        بورکهارت، تیتوس، 1389ش، جهان‌شناسی سنّتی و علم جدید، ترجمة حسن آذرکار، چ2، تهران، حکمت.
10-      تریگ، راجر، 1386ش، فهم علوم اجتماعی، ترجمة شهناز مسمی‌پرست، چ2، تهران، نی.
11-      جعفری لنگرودی، محمدجعفر، 1383ش، مقدمة عمومی علم حقوق، چ1، تهران، گنج دانش.
12-      خاتمی، محمود، 1387ش، زمینة تاریخی مدرنیسم، چ1، تهران، علم.
13-     خویى، سیدابوالقاسم، 1352ق، ‌أجود التقریرات‏، مصحح محمدحسین‏ نائینى، ج2، چ1، قم، مطبعه العرفان.
14-     الدمدو، کنت، 1389ش، سنت‌گرایی؛ دین در پرتو فلسفه جاویدان، ترجمة رضا کورنگ بهشتی، چ1، تهران، حکمت.
15-     صدر، سیدمحمدباقر، 1426ق، دروس فی علم الأصول، ج1، چ7، قم، موسسة نشر اسلامی.
16-      طباطبایی، سیدجواد، 1392ش، جدال جدید و قدیم، چ2، تهران، ثالث.
17-     طباطبایى قمى، تقى، 1371ش، آراؤنا فی أصول الفقه‏، ج2، چ1، قم، محلاتی.
18-     کاپلستون، فردریک چارلز، 1386ش، تاریخ فلسفه؛ از دکارت تا لایب‌نیتس، ترجمة غلامرضا اعوانی، چ1، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
19-     لش، اسکات، 1383ش، جامعه‌شناسی پست‌مدرنیسم، ترجمة حسن چاوشیان، چ2، تهران، نشر مرکز.
20-     لیدیمن، جیمز، 1393ش، فلسفۀ علم، ترجمة حسین کرمی، چ3، تهران، حکمت.
21-     لیوتار، ژان‌­فرانسوا، 1387ش، وضعیت پست‌مدرن؛ گزارشی دربارۀ دانش، ترجمة حسینعلی نوذری، چ4، تهران، گام نو.
22-     مالپاس، سایمون، 1388ش، پسامدرن، ترجمة بهرام بهین، چ1، تهران، شمشاد.
23-     ملایری، محمدحسین، 1392ش، فلسفة علم پدیدارشناسی هرمنوتیک، بی­چا، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک.
24-     نصر، سیدحسین، 1384ش، انسان و طبیعت، ترجمة عبدالکریم گواهی، چ3، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
25-     هادسن، وین، 1388ش، «پست‌مدرنیته و اندیشۀ اجتماعی معاصر» در: پست‌مدرنیته و پست‌مدرنیسم، ترجمة حسینعلی نوذری، چ3، تهران، نقش‌جهان.
26-   Benditt, Theodore, (1978), Law as Rule and principle: problems of legal philosophy, Stanford University Press.
27-   Chroust, Anton-Hermann, (1947), "Some german definition of law and legal philosophy from Kant to Kelsen" Notre dame lawyer, Vol.XXII, No.4.
28-   Dedek, Helge, (2010), "From norms to facts: the realization of rights in common and civil private law" Mc Gill law journal, Nol.51, No.1.
29-   Freeman, (2001), Lioyd’s Introduction to Jurisprudence, London: oxford press
30-   George, Robert, (1999), The Autonomy of law: Essays on legal positivism, London: Oxford scholarship online.
31-   Habermas, jurgen, (1986), Law and morality, Harvard University.
32-   Higgins, Tracy, (1997), Democracy and Feminism, Harvard Law Review, Vol. 110, No.8.
33-   Koller, Peter, (2006), "The concept of law and it's conceptions" ratio Juris, Vol.19, No. 2.
34-   Modak-truran, Mark, (2007), "Secularization, legal indeterminacy and Habermas's discourse theory of law" Florida state university law review, Vol.35.
35-   Raz, Joseph, (1980), The concept of legal system: An introduction to the theory of a legal system, Oxford: Oxford University press.
36-   Rodriguez, Veronica, (2006), "The methodological problem in legal theory: normative and descriptive jurisprudence revisited" Ratio juris, Vol.19, No.1.
37-   Strauss, D.F.M, (2009), "Justice, legal validity and the force of law with special reference to Derrida, Dooyeweerd and Habermas" South African journal of philosophy, Vol.28.
38-   Stone, Martin, (2011), Legal positivism as an idea about Morality, university of Toronto law journal, vol.6.
Wacks, Raymond, (2006), Philosophy of law, London: Oxford university press.
CAPTCHA Image