نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه حقوق جزا و جرمشناسی، دانشکده حقوق، دانشگاه قم.
چکیده
تازه های تحقیق
قانون آیین دادرسی کیفری ایران تحت تاثیر نظام دادرسی مختلط، دادرسی کیفری غیابی را توسعه داده است و در تبعیت از نظر اجماعی حکم غیابی در جرایم حق اللهی را منع نموده است. ساختار امنیت محور و اقتدار گرای نظام دادرسی مختلط که قانون آیین دادرسی کیفری ایران از آن تاثیر پذیرفته است نه تنها با اصل حضوری بودن دادرسی و ممنوعیت دادرسی غیابی در دعاوی کیفری همخوانی ندارد بلکه ممنوعیت موردی حکم غیابی در حدود را نیز نمی پذیرد؛ زیرا معقول نیست در جرایم کم اهمیت تر محاکمه غیابی مجاز شناخته شود اما در جرایم با اهمیت تر، منع گردد. بنابراین قانون آیین دادرسی کیفری ایران زمانی پذیرای اصل حضوری بودن دادرسی و به تبع ممنوعیت صدورحکم محکومیت غیابی خواهد بود که ساختار تفتیشی و امنیت مدار و اقتدارگرای آن رنگ باخته و صبغه ای اتهامی به خود گیرد. لذا پیروی از رویکرد امنیت محور و اقتدارگرای نظام مختلط می طلبد محکومیت غیابی در جرایم حدی که جنبه نظم عمومی دارند نیز مجاز شناخته شود و ممنوعیت حکم محکومیت غیابی محدود به آن دسته از جرایم حدی گردد که مانند زنا و لواط و مساحقه غیر عنفی و شرب خمر وصف ارزشی و دینی دارند.
به عکس تبعیت از نظام اتهامی اسلام و اصول حاکم بر آن به طور عام و جمع روایات ناظر بر دادرسی حضوری و غیابی به شیوه ای که بیان شد نیازمند اصلاح ماده (406) قانون آیین دادرسی کیفری به گونه ای است که صدور هر گونه حکم محکومیت کیفری غیابی را منع نماید و در عین حال صدور حکم ضررو زیان ناشی از جرم و رد مال و ضبط و مصادره اموال ناشی از جرم را بدون نیاز به حکم محکومیت کیفری آسان سازد.
هر یک از رویکردهای پیش گفته اصلاح قانون آیین دادرسی کیفری را ضروری می سازد. در ذیل مواد پیشنهادی برای اصلاح قانون آیین دادرسی کیفری بر پایه هر یک از نظرات پیش گفته را آورده ایم. پیشنهاد نخست با ساختار قانون آییین دادرسی کیفری و روند جاری و نیازمندیهای کوتاه مدت آن هماهنگ است و بر یکپارچگی بیشتر نظام مختلط فعلی می افزاید. اما اجرای پیشنهاد دوم مستلزم تغییر الگو در نظام دادرسی کیفری ایران است. تغییری که بازگشت به مبانی و اصول دادرسی اتهامی اسلام و دوری از رویکرد امنیت مدار و اقتدارگرای نظام مختلط را می طلبد.
الف- اصلاح ماده (406) در تبعیت از نظام دادرسی مختلط و رویکرد امنیت محور و اقتدارگرا :
«در تمام جرایم به استثنای آن دسته از جرایم حق اللهی که فاقد وصف عمومی و حق الناسی هستند شامل شرب خمر و روابط نامشروع غیر اکراهی، هر گاه به رغم ابلاغ، متهم یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشود با لایحه دفاعیه نفرستاده باشد دادگاه پس از رسیدگی رای غیابی صادر می کند.
ب- اصلاح قانون آیین دادرسی کیفری در تبعیت از نظام اتهامی اسلام و اصل حضوری بودن دادرسی اسلامی:
1-اصلاح ماده (406) «محکومیت غیابی در تمامی دعاوی کیفری ممنوع است .در صورت غیبت متهم یا وکیل او در جلسه رسیدگی اقدامات لازم برای حضور اجباری متهم به دادگاه از طریق کفیل و وثیقه گذار و یا جلب متهم جهت حضور در جلسه رسیدگی صورت خواهد گرفت.
2- اصلاح ماده (20) قانون آیین دادرسی کیفری:
سقوط دعوای عمومی موجب سقوط دعوای خصوصی نیست. «همچنین در موارد عدم حضور متهم در جلسه رسیدگی به رغم ابلاغ وقت حضور، دادگاه در صورت احراز مجرمیت نسبت به رد مال یا ضبط و مصادره اموال به دست آمده از جرم حکم غیابی صادر می کند. واخواهی از این رای منوط به حضور محکوم علیه در دادگاه است. همچنین اجرای حکم غیابی در این مورد بدون سپردن تامین و معرفی کفیل از سوی شاکی صورت خواهد گرفت.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Article 406 of the Iranian Code of Criminal Procedure prohibits absenteeism in crimes involving the divine right and prescribes this type of sentence in other crimes. This approach apparently relies on the consensus of Imamiyah jurists. With the permission of the trial and in absentia conviction, all types of lawsuits are included, but due to the rule of the principle of discount, the rule of threshold, as well as the taste of Sharia, the sentence of absenteeism in the crimes of God's right does not include. The question is that to what extent the consensus adopted by the Iranian legislature is consistent with the principles of Islamic jurisprudence derived from the narrations of the infallibles on the one hand and customary judicial systems including mixed systems and accusations on the other? Accuracy in the narrations of face-to-face and absentee trials indicates that consensus is not consistent with the principle of the presence of a fair trial based on the narrations of the infallibles. Mixed trial and its security-oriented approach requires the absolute permission of the trial and in absentia in all crimes, including the crimes of the right of God and the crimes of human rights. According to Article 406 of the Code of Criminal Procedure, it does not meet the needs of the current Iranian security system, nor does it represent a fair and transparent trial based on the narrations of the Infallibles. The crimes are the right of God, which disrupts public order, and complying with the fair and transparent trial of Islam, which is somewhat similar to the accusation, calls for an absolute ban on absenteeism in all crimes.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله