نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 دکتری حقوق کیفری و جرمشناسی، گروه حقوق جزا و جرمشناسی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات تهران.
2 استاد، گروه حقوق جزا و جرمشناسی، دانشکده حقوق، دانشگاه شهید بهشتی تهران، ایران.
3 دکتری حقوق کیفری و جرمشناسی، مدیرکل دادگستری استان ایلام.
4 کارشناسی ارشد، رشته حقوق جزا و جرمشناسی، دانشگاه قم.
چکیده
تازه های تحقیق
در این پژوهشتلاش پیرامون این امر صورت گرفته که مفهوم علم مرتکب جرم، بهعنوان یک جزء از رکن روانی موضوع ماده 144 قانون مجازات اسلامی و ماده ۳۰ از اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی روشن گردد. در این راستا به مفهوم علم در سه مرحله باید توجه نمود. مرحله اول، بررسی علم با توجه به ارکان اهلیت جزایی (بلوغ، ادراک و اراده) که بررسی آن نشان میدهد، ادراک، مقدمه لازم برای توجه مسئولیت کیفری نسبت به مرتکب است، درواقع انتساب وصف شخص عالم، نسبت به شخصی امکانپذیر است که ادراک و اهلیت جزایی داشته باشد. به عبارت دیگر، علم و ادراک در طول همدیگر قرار دارند و وجود یکی از آن دو بهمنزله وجود دیگری نیست؛ مرحله دوم، علم و آگاهی بهعنوان عنصر شناختی و یکی از اجزاء رکن روانی است (علم به اوصاف، عناصر و شرایط و کیفیات عنصر مادی جرم که توسط قانونگذار پیشبینی شده است)؛ مرحله سوم، بررسی علم بهعنوان جایگزین قصد، در رابطه قلمرو علم، برخی موارد آنقدر دامنه علم گسترش مییابد که علم بهعنوان عنصر شناختی، عنصر ارادی را پوشش میدهد. درواقع عنصر شناختی علم و آگاهی را در برخی موارد جایگزین عنصر ارادی میگردد. به عبارت دیگر، در مواردی که علم و آگاهی نسبت به نتایج طبیعی رفتار مجرمانه بهصورت یقینی وجود دارد، اگرچه آن هدف اصلی مرتکب ارتکاب جرم دیگری باشد، اما نتیجه مجرمانهای که در دل هدف اصلی قرار داد، اما مرتکب هیچ ارادی نسبت به آن ندارد، در این حالت علم و آگاهی پوششدهنده عنصر اراده است و نتیجتاً جرم ارتکابی علیرغم عدم وجود عنصر اراده عمدی محسوب میشود. درواقع در سوءنیت مستقیم درجه دوم، تمرکز اصلی بر روی عنصر شناختی علم و آگاهی، با وصف گسترش دامنه آگاهی بر عنصر نتیجه است و در این رابطه اگرچه مرتکب تمایل مثبت و یا ارادهای بر تحقق نتیجه مجرمانه ثانویه ندارد، اما آگاه است که نتیجه مجرمانهای رخ خواهد داد و میتواند از وقوع آن جلوگیری نماید، اما به عملیات اجرایی خود ادامه میدهد. از طرفی نیز عملیات اجرایی مرتکب، وقوع نتیجه حتمی و یقینی را به دنبال دارد که وصف سوءنیت مستقیم را به خود گرفته است و موضوع وقوع نتیجه احتمالی یک سطح پائین تر از سوءنیت مستقیم درجه دوم و در باب احتمالات قرار میگیرد.
شایان ذکر است که سطوح مختلف قصد در طول همدیگر قرار دارند. به عبارت دیگر ترتیب سطوح قصد، شامل سوءنیت مستقیم درجه یک (با وصف حاکم بودن اراده هدفمند جهت حصول نتیجه)، سوءنیت مستقیم درجه دو (با وصف علم و آگاهی به وقوع نتیجه حتمی و عدم اراده و تمایل هدفمند برای وقوع نتیجه مجرمانه)، سوءنیت احتمالی (با وصف علم و آگاهی به وقوع نتیجه احتمالی و عدم اراده و تمایل هدفمند برای وقوع نتیجه مجرمانه)، بیاحتیاطی (با وصف پذیرش ریسکهای غیرقابلتوجیه بهصورت عالمانه است و عدم اراده و تمایل هدفمند برای وقوع نتیجه مجرمانه) است و هرچه از سمت بالا به پائین سطوح مختلف توجه شود، درواقع عنصر ارادی بسیار ضعیف میشود و برعکس دامنه عنصر شناختی (علم و آگاهی) بسیار گستردهتر میگردد. این پژوهش همچنین نشان میدهد، در ارتباط عنصر شناختی و عنصر ارادی، میتوان گفت، رفتار عمدی با رفتار ارادی متفاوت است و صرف ارادی بودن عمل مساوی با عمدی بودن آن عمل نیست. اراده تنها به اصل رفتار و عمل ارتکابی تعلق دارد و شامل موضوع و نتیجه نیست و آنچه موضوع و نتیجه را در کنار اراده پوشش میدهد، همان علم و آگاهی است که مقدمه لازمه برای تحقق وصف عمدی است. بنابراین علم بهعنوان یکی از اجزا رکن روانی است. و تشریع ابعاد مختلف آن باعث میشود که مفاهیم اراده و وصف عمدی یا غیرعمدی بودن جرائم مشخص گردد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The knowledge of the perpetrator is one of the most challenging components of the realization of crimes in Iranian criminal law and International Criminal Law. In the system of international criminal law, before drafting of the statute of International Criminal Court, and in Iranian criminal law, before the Islamic Penal Code 1392, the issue of the perpetrator’s knowledge was never discussed independently. In the Rome Statute and in the Islamic Penal Code, under the mens rea, it has referred to the knowledge of the perpetrator for the realization of crimes. However, despite these provisions, this issue still faces conceptual challenges due to the use of vague terms in the definition of knowledge. Thus, in this study, this issue was examined descriptively and analytically and the results of this research include determining the concept of knowledge in Iranian criminal law and International Criminal Court. This research also shows that logical knowledge for predicting the criminal result includes the prediction of a certain and definite outcome, not a possible prediction; on the other hand, knowledge as a cognitive element in some cases can replace or cover the administrative element.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله