نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه حقوق خصوصی، دانشگاه آزاد، واحد خرم آباد.
2 استاد گروه حقوق خصوصی، دانشکده حقوق، دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری.
چکیده
تازه های تحقیق
حق سرقفلی به مجموعهای از امتیازات اطلاق میشود که موجر در عوض انتقال یا مستأجر در مقابل انتقال یا اسقاط آن ها، مبلغی دریافت مینماید که نام این مبلغ نیز سرقفلی میباشد. امتیازات مذکور، می تواند امتیازات قانونی مانند حق دریافت قیمت عادلهی روز سرقفلی یا امتیازات قراردادی مانند حق تمدید اجاره یا امتیازات عرفی مانند امتیاز حاصل از مقبولیت و موقعیت تجاری ملک و موکول بودن تخلیه به پرداخت قیمت سرقفلی باشد.
مسأله ای که در عمل موجب اختلاف شده این است که آیا مستأجر باید ملک را تخلیه نماید، سپس سرقفلی را مطالبه نماید یا پرداخت این مبلغ مقدم بر تخلیه است؟ در پاسخ به سوال مذکور حقوق دانان اختلاف نظر دارند و آرای متفاوتی نیز از محاکم صادر شده است.
اگر مستأجر جدید به مستأجر سابق، سرقفلی پرداخته و در اثنای اجاره، جانشین ایشان گردد؛ با توجه به این که موجر در رابطه ی بین مستأجر اول و دوم، شخص ثالث محسوب می شود، مستأجر دوم نمی تواند از تخلیه خودداری نماید تا مستأجر اول، سرقفلی او را بپردازد و در موردی که مستأجر به موجر، وجهی تحت عنوان سرقفلی پرداخت کرده، دیدگاهی که مطابق آن، دریافت سرقفلی مقدم بر تخلیه است نزدیک تر به صحت می باشد زیرا اول- پرداخت قیمت سرقفلی، پس از تخلیه با عبارت "هنگام تخلیه" که در تبصره ی دو ماده ی شش قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1376 به کار رفته است، قابل جمع نمی باشد. دوم- در جمع دو مقرره ی ماده ی پنج و تبصره ی دو ماده ی شش قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1376که یکی قائل به انجام تخلیه و سپس مطالبه ی هر گونه حقی می باشد و دیگری که حق مطالبه ی سرقفلی را هنگام تخلیه به رسمیت می شناسد باید گفت، ماده ی پنج به صورت عام در مورد هر گونه حق اما تبصره ی دو ماده ی شش به طور خاص در مورد سرقفلی است؛ با وجود این تبصره نمی توان در مورد سرقفلی به حکم عام ماده ی پنج استناد نمود. سوم- مطابق عرف، موجری که سرقفلی را به مستأجر منتقل می کند، بدون پرداخت عوض آن به نرخ روز نمی تواند تخلیه ی ملک را بخواهد؛ موجری که با وجود متداول بودن چنین امری در عرف، سرقفلی را به مستأجر منتقل می کند، مسلم است که حق تخلیه ی سریع را از خود سلب نموده است. به استناد حق حبس نیز تصرف مستأجر را پس از اتمام مدت اجاره می توان مجاز دانست زیرا اگر از ماده ی (3) و تبصره ی دو ماده ی شش قانون روابط موجر و مستأجر مصوب1376، تقدم پرداخت سرقفلی بر تخلیه استنباط نشود، لااقل واحد بودن زمان ایفای دو تعهد تخلیه و پرداخت عوض سرقفلی که زمان انقضای مدت اجاره است، مستفاد می گردد و حق حبس در مورد تعهدهایی که در زمان واحد باید اجرا شوند، می تواند وجود داشته باشد به ویژه این که در این مورد بر مبنای شروط عرفی می توان حق حبس را برای مستأجر، شرط شده دانست.
در حقوق فرانسه، موجر مکلف است در صورتی که بدون عذر موجه، قرارداد را تمدید ننماید به مستأجر، غرامت بپردازد و مستأجر می تواند تا این غرامت را که قابل مقایسه با حق کسب و سرقفلی در حقوق ایران است، دریافت ننموده از تخلیه خودداری نماید؛ به عبارت دیگر، تخلیه منوط به دریافت غرامت می باشد. موجر نیز حق دریافت اجرت المثل ایام تصرف را از مستأجر خواهد داشت.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
In accordance with the Law on Landlord and Tenant Relations approved in 1997, when the lease term expires, the tenant receives the goodwill right to discharge and the landlord is required to pay the goodwill. But the law does not explicitly specify which of these assignments is prior to the other. The prioritization of goodwill towards discharging is a problem that will affect the tenant's capital to sustain the acquisition of a new location. There is a controversy among lawyers in response to the question. According to some property evacuation is subject to a goodwill replacement, while another group considers the need to discharge before receiving this amount. In this descriptive and interpretive article, in addition to explaining various views on the issue in Iranian law, it is attempted to explain the idea that goodwill is preceded by eviction and is ultimately strengthened by the study of Islamic and French law. This will help resolving the ambiguity that the courts are facing with in this regard.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله