حامد نیکونهاد؛ مهدی زارع
چکیده
در نظام سیاسی تشیّع مشارکت مردم در تأسیس و استمرار حکومت بر مفهوم بیعت بنا میشود که در بارزترین کارکرد خود در قالب یک قرارداد اجتماعی با کارگزاران سیاسی منعقد میشود. در حقوق مدرن انتخابات مهمترین عنصر در تحقق نظام نمایندگی محسوب میشود و حاکمیت ملی از طریق نظام نمایندگی و با حق رأی، توسط منتخِبین اعمال میشود. در مورد همسانی ...
بیشتر
در نظام سیاسی تشیّع مشارکت مردم در تأسیس و استمرار حکومت بر مفهوم بیعت بنا میشود که در بارزترین کارکرد خود در قالب یک قرارداد اجتماعی با کارگزاران سیاسی منعقد میشود. در حقوق مدرن انتخابات مهمترین عنصر در تحقق نظام نمایندگی محسوب میشود و حاکمیت ملی از طریق نظام نمایندگی و با حق رأی، توسط منتخِبین اعمال میشود. در مورد همسانی مفهوم بیعت با رأی و انتخابات اختلافنظر وجود دارد، و حل این اختلاف به بررسی ماهیت بیعت باز میگردد. از دیدگاه فقه شیعی بیعت را میتوان بهعنوان یک عقد لازم و مستقل درنظر گرفت که فقط جنبه تأکیدی دارد و تأسیس تکلیف برای مسلمان نمینماید؛ در واقع حق تعیین سرنوشت مردم در چارچوب رجوع به ولایت اعمال میشود و امّت مجاز به قبول ولایت فرد دیگری غیر از ولیّ نیست و مردم فقط وظیفه کشف ولیّ بر اساس شاخصههای موجود و بیعت با او را دارا هستند. برخلاف انتخابات که مردم با حق تعیین سرنوشت، هرکسی را میتوانند بر سرنوشت خود حاکم یا عزل نمایند و رأی مردم مستقلاً، فینفسه و بهصورت کامل مشروعیتبخش محسوب میشود و منحصراً اراده مردمی، ایجادکننده شاخصههای موردنیاز در نماینده است.
داود محبی؛ اعظم طالب نجف آبادی
چکیده
نمایندگی حقی است بنیادین که تجلیگر حق حاکمیت است و به عنوان پدیدهای غیرقابل تفکیک از مردم در نظر گرفته میشود تا همه اقشار مردم- اقلیت و اکثریت- بتوانند برای تعیین منافع خویش، نمایندگانی را انتخاب کنند. تضمین حقوق اساسی اقلیتها، مستلزم به رسمیت شناختن حق نمایندگی مؤثر ایشان در یک نظام نمایندگی واقعی وکارآمد است. یک نظام نمایندگی ...
بیشتر
نمایندگی حقی است بنیادین که تجلیگر حق حاکمیت است و به عنوان پدیدهای غیرقابل تفکیک از مردم در نظر گرفته میشود تا همه اقشار مردم- اقلیت و اکثریت- بتوانند برای تعیین منافع خویش، نمایندگانی را انتخاب کنند. تضمین حقوق اساسی اقلیتها، مستلزم به رسمیت شناختن حق نمایندگی مؤثر ایشان در یک نظام نمایندگی واقعی وکارآمد است. یک نظام نمایندگی مطلوب باید عملاً قادر به انعکاس ارادهی سیاسی اقلیت در کنار اکثریت مردم باشد و در غیراین صورت، حق حاکمیت مردم در تعیین سرنوشت خویش فاقد ضمانت اجرای مؤثر است. از شاخصههای دولت حقبنیاد و مردمسالار در دولت مدرن، مسأله حقوق اقلیتها و به نوعی تأمین و تضمین حداکثری حقوق آنها در عرصههای گوناگون بوده است که این مهم، تنها از طریق شناسایی حق نمایندگی برای اقلیتها حاصل خواهد شد. علیرغم اهمیت این حق بنیادین، اسناد بیالمللی به طرز بسیار محدودی به آن توجه نمودهاند. به طوری که مفهوم دموکراسی نمایندگی در مهمترین اسناد بینالمللی از جمله میثاقین (1966)، با قاطعیت تعریف و تجویز نشده است. در نظام جمهوری اسلامی ایران، اقلیتها، شهروند جامعهی اسلامی به شمار میروند که این مسأله جایگاه سیاسی یکسانی با اکثریت جامعه به آنها اختصاص میدهد و لذا حق نمایندگی برای اقلیتها -که مبتنی بر حق تعیین سرنوشت و حق برابری میباشد- همچون سایر شهروندان، در اصل (64 ق. ا.) مورد تأکید و تضمین قرار گرفته است. رویکرد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به اقلیتها، با اعتقاد به اشتراک در ارزش و کرامت انسانی و نیز دعوت به همگرایی پیروان ادیان مختلف حول مشترکات، الگویی منطقی و معقول را برای همزیستی و تعامل میان اقلیت و اکثریت ارائه داده است.