نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه حقوق عمومی و بینالملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبائی.
چکیده
تازه های تحقیق
در این نوشتار این سوال اصلی مطرح شد که آیا ترور سردار سلیمانی و دیگر همراهان ایرانی ایشان جنایت علیه بشریت قلمداد می شود، یا خیر؟ بدون تردید این ترورها به خودی خود و به تنهایی نمی تواند جنایت علیه بشریت تلقی شود.[1] برای این که بتوان آنها را جنایت علیه بشریت تلقی کرد باید بتوان شرایط لازم برای تحقق جنایت علیه بشریت را اثبات کرد. این شرایط، از جمله، در ماده (7) اساسنامه دیوان بین المللی کیفری بیان شده است. بر این اساس لازم است تا، از جمله، قتل در سیاق یک تعرض گسترده یا برنامه ریزی شده علیه جمعیت غیرنظامی صورت بگیرد. در این راستا نگارنده تلاش کرد تا در یک الگوی گسترده تر و فراتر از ترور سردار سلیمانی مساله را تحلیل و بررسی نماید. به همین خاطر سلسله رفتار دولت آمریکا در تحمیل و اعمال تحریم های نامشروع و ممتد علیه جمعیت غیرنظامی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. بر اساس حقوق حاکم بر جنایات علیه بشریت در اساسنامه رم و همچنین رویه قضائی «سلسله رفتار» مستلزم تعدد اعمال است یعنی چیزی فراتر از وقایع یا اعمال منفرد. وقتی از سلسله رفتار صحبت می شود، منظورمان این است که یک عمل منفرد و یا اعمال اتفاقی و پراکنده مدنظر نیست، بلکه مجموعه ای از اعمالی که آگاهانه و بر طبق یک سیاست یا برای پیشبرد آن طراحی و ارتکاب می یابند. در حقیقت، وجود یک الگوی معین ضرورت دارد. همچنین باید میزان معینی از برنامه ریزی، هدایت یا سازماندهی بوسیله دولت آمریکا وجود داشته باشد. بنا بر مطالعه صورت گرفته تحریم ها در دست کم 40 سال بر طبق سیاست دولت آمریکا و همچنین برای پیشبرد این سیاست به صورت برنامه ریزی شده و حتی گسترده علیه جمعیت غیرنظامی در ایران صورت گرفته است. هر چند طرح دقیق تر این موضوع نیازمند مستندات بیشتری است، اما با توجه به آن چه که تا کنون در مورد آثار سوء تحریم ها منتشر شده است می توان این موضوع را با قاطعیت مطرح کرد. مستندسازی آثار سوء تحریم ها و همچنین رابطه میان نقض های حقوق بنیادین بشر و تحریم ها امری ضروری است.
قتل سردار سلیمانی و دیگر همکارانشان را نمی توان خارج از این سلسله رفتار آمریکایی ها و همچنین غیرمرتبط با تحریم ها تحلیل کرد. لازم نیست که این ترورها یا قتل ها برنامه ریزی شده یا گسترده باشند بلکه کافی است اثبات شود که این قتل ها بخشی از تحریم ها به مثابه یک تعرض گسترده یا برنامه ریزی شده علیه جمعیت غیرنظامی می باشند. سوال مهم در این خصوص این است که چه هنگامی می توان اعمال یک فرد را بخشی از تعرض علیه جمعیت غیرنظامی دانست. در حقیقت، باید رابطه یا پیوند کافی بین اعمال غیرقانونی متهم و تعرض وجود داشته باشد. بر حسب مسائل موضوعی هر پرونده، این پیوند را می توان به روش های متعددی احراز کرد. برخی از این عوامل مهم و موثق عبارتند از: ماهیت وقایع و اوضاع و احوال پیرامونی اعمال متهم؛ قرابت زمانی و جغرافیایی اعمال متهم با تعرض؛ و ماهیت و میزان علم متهم از تعرض در زمان ارتکاب اعمال خود. یک شاخص مهم شیوه ارتباط اعمال متهم با تعرض یا پیشبرد سیاستی است که در پس تعرض قرار دارد. بدون تردید قتل سردار سلیمانی نمی تواند بی ارتباط با سیاست دولت آمریکا در وضع تحریم ها باشد. به عبارت دقیق تر، ارتکاب این قتل مکمل و مرتبط با تحریم ها می باشد؛ هر چند این موضوع نیازمند مستندات و ارزیابی حقوقی بیشتری است، اما تحقیق حاضر به عنوان سرآغاز پژوهش در این زمینه می تواند تلقی شود.
قتل سردار سلیمانی به عنوان یک واقعه به ظاهر منفرد بخشی از یک نظام منسجم و بخشی از سلسله اعمال مکرری است که ایالات متحده آمریکا در اثر انگیزه های سیاسی علیه مردم ایران تحمیل کرده است. در نهایت، نکته اصلی این است که تحریم های آمریکا علیه مردم ایران تعرض گسترده و برنامه ریزی شده می باشند و قتل سردار سلیمانی بخشی از این تعرض است که در صورت احراز دیگر شرایط لازم، می تواند جنایت علیه بشریت باشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
On 3 January 2020, USA government assassinated an Iranian high-ranking military official and some of his companions by a drone near the Baghdad Airport. This act of USA was conducted by the direct order of its president. This article has dealt with this question whether assassination of Major General Soleimani and his colleagues can be legally characterized as a crime against humanity? To answer this question, the author has tried to analyze and examine the subject in the light of the relevant international law documents and case-law. According to the findings of this research, given the illegitimate and protracted US sanctions against the Iranian nation as a widespread or systematic attack against the civilian population (including the ill persons) in accordance or to further the US policy, the assassination of General Soleimani and other Iranian nationals as a part of this widespread and organized attack may be qualified as a crime against humanity. In accordance with the finding of this article, it is suggested that good cause evidence and documents be provided for proving that the US is committing course of conduct as a widespread or systematic attack against the Iranian population. It is necessary that more researches concentrate on this subject and specifically on US sanctions against Iranian people
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله