نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 استادیارگروه علوماجتماعی،دانشکده ادبیاتوعلومانسانی،دانشگاهایلام
2 دانشیار گروه حقوق خصوصی، دانشکده حقوق، دانشگاه قم.
3 دانشیار گروه فقه و حقوق، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه ایلام.
چکیده
تازه های تحقیق
از آنچه که گذشت، نتایج زیر به دست آمده است:
1. در حالی که فقه امامیه و حقوق ایران قائل به انتقال مالکیت درتمام اقسام مبیع حین وقوع عقد است، رویکرد قانونگذار غربی همچون آمریکا و انگلیس مبتنی برکاربست نهادهای حقوقی متنوع تری همچون شرط حفظ مالکیت در بیع و مالکیت زمانی و اشتراکی است که کاربرد آن در حقوق ایران با لحاظ تمامی جوانب امری قابل بازپژوهی است. ملکیت شرط مستقلی به حساب نمی آید . فقها ملکیت را جدا از مالیت می دانند و به نسبت عموم وخصوص من وجه بین این دو معتقدند. بر خلاف بسیاری از حقوق دانان که آندو را یکی می دانند.
با عنایت به ویژگیهای مالکیت مشاع درحقوق آمریکا از جمله وحدت زمان[1]، وحدت مالکیت[2]، وحدت منفعت[3]و وحدت تصرف[4] این نوع مالکیت رامی توان با ارکان مالکیت مشاع در فقه و حقوق ایران قابل مقایسه دانست.
2. به نظر شیخ انصاری، اشیا وکالاهایی که دارای منفعت نادره و اندک هستند دارای مالیت نمی باشند و بیع آنها باطل است، اگرچه به ندرت و یا برای بعضی از افراد دارای فایده باشد. اما به نظر امام خمینی اگر چیزی برای فردی دارای ارزش باشد و برای دیگری ارزش نداشته باشد، بیع آن صحیح است، پس امام اشیائی را که دارای منفعت نادره بوده را دارای مالیت دانسته و حکم عرف در این زمینه را برای جواز بیع آن کافی می داند. از منظر قانونگذار غربی نیز چنین چیزی می تواند مجوز بیع محسوب گردد که به نظر امام (ره) نزدیک تر می باشد. عوضین باید ارزش داد وستد داشته باشند تا بذل مال در مقابل آن صحیح باشد. و مال از امور اعتباری است، و ممکن است عقلا در هر زمان و مکان مصادیق مختلفی را به خاطر غرض عقلایی اعتبار کنند.
3.مالیت از شروط صحت بیع است و عرف ملاک و ضابطه اصلی و مشترک حقوق ایران و نظام حقوق غربی در تشخیص مالیت کالاهاست. با این حال در فقه و حقوق ایران مالیت شرعی نیز معتبر است. البته در صورتی که مالیت شرعی نداشته باشند، بعضی از آثار یک بیع صحیح را نخواهد داشت.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The value of consideration in the sale contract has been influenced by the social, economic changes and time and place and the teachings of the scholars in jurisprudence and Iranian law has a significant role in determining the meaning of the ownership. Ownership has no religious fact, but is a customary notion so we should refer to custom of time and place for its meaning at any time and in any place. However, the American and English legislators’ approach toward the ownership of objects are various. From the jurisprudence and domestic law’s viewpoint, things may have little and rare benefit, but this cannot be considered as a permission to make a sale contract in usual circumstances. While, according to the western legislator, such a thing can be regarded as valid in concluding the sale contract. Iranian law and jurisprudence are adherents of transmission of the ownership in all kinds of sales at the time of its conclusion. But, nowadays, this way cannot meet the requirements of the society and the application of legal mechanisms such as retention of the interest clause, time and sharing possession that exist in the American and English legal systems, with considering all the dimensions, is an issue that can be reinvestigated. The present study, through use of a descriptive-analytic method, presents a new reading of the ownability and ownership in the laws of Iran, England and US the result of which is that the Iranian legal system has to update its legal mechanisms to guarantee the rights of the parties. The findings show that ownership is one of the conditions for the validity of the sale, and custom is the criterion for the main and shared indicator in jurisprudence and Iranian law and the western legal system in determining ownership.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله