نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری حقوق خصوصی، دانشکده حقوق، دانشگاه تهران (پردیس فارابی).
2 دانشیار گروه حقوق خصوصی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد .
3 دانشیار گروه حقوق خصوصی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد.
چکیده
«استنادناپذیری» وضعیت حقوقی است که به معنای قابلیت انکار عناصر حقوقی (همچون قرارداد) میباشد بدین معنا که اشخاص ثالث متضرر از عناصر حقوقی، میتوانند آثار آن را نسبت به خود محترم ندانسته و وجود حقوقی چنین عناصری را نادیده انگارند. این درحالی است که رد و نادیدهانگاری آنان، موجب نفی کلیه آثار عنصر حقوقی، بهویژه آثار آن نسبت به اشخاص مستقیم (مانند طرفین عمل حقوقی)، نمیگردد. در این جستار، با توجه به تعدد مصادیق استنادناپذیری در حقوق تجارت، تلاش شده با دستهبندی مصادیق مزبور، به تحلیل چرایی استنادناپذیری در این موارد پرداخته و این نکته بررسی گردد که آیا میتوان برای همه این موارد متکثر، مبنایی کلی و فراگیر ارائه نمود؟ این پژوهش برای دستیابی به پاسخی مناسب، با رویکرد تطبیقی و به روش توصیفی-تحلیلی، علاوه بر واکاوی مبانی مطرح در حقوق فرانسه بهعنوان خاستگاه وضعیت استنادناپذیری، به بررسی ادله فقهی مؤید وضعیت یادشده در فقه امامیه نیز پرداخته است.
تازه های تحقیق
«استنادناپذیری» وضعیتی خلاف اصل «قابلیتاستناد» و ضمانتاجرایی در عرض بطلان و عدم نفوذ را تشکیل میدهد. این وضعیت حقوقی امکان نادیده انگاشتن عناصر حقوقی را برای اشخاص ثالث ذینفع فراهم میآورد، بدون آنکه خدشهای به آثار عنصر حقوقی نسبت به اشخاص مستقیمی همچون طرفین قرارداد، وارد آورد. بدین ترتیب عنصر حقوقی غیرقابلاستناد در برابر اشخاص ثالث را باید عنصری دانست که در عین حال که آثار خود نسبت به اشخاص مستقیم را داراست، فاقد اثر در برابر اشخاص ثالث ذینفع است. بررسی مصادیق متعدد این وضعیت حقوقی در حقوق تجارت، نشان میدهد که برقراری استنادناپذیری از سوی قانونگذار گاه بهدلیل عدم رعایت انتشار مطلوب قانونگذار، گاه ناشی از عدم رعایت قواعد شکلی، گاه ناشی از پنهان بودن در روابط حقوقی، گاه بهدلیل حمایت اشخاص ثالث در برابر بطلان و گاه برای حمایت حداکثری از اشخاص اخیر است. در بررسی مبنای استنادناپذیری در موارد یادشده، در حقوق فرانسه نظریه تأمین «امنیت حقوقی» بهعنوان مبنای کلی استنادناپذیری پذیرفته شده که در حقوق ایران نیز قابل پذیرش است.
جستجوی مبانی استنادناپذیری درفقه امامیه نشان میدهد که میتوان برای شناسایی آن و رسیدن به مبنای کلی از قواعد متعددی از جمله قاعده لاضرر، غرور، اقدام، ظهور حال، اصل صحت و منع اختلال نظام بهره گرفت. بر اساس «قاعده لاضرر»، در مواردی که قابلاستناد دانستن برخی عناصر حقوقی موجب ضرر ثالث میگردد، حکم قابلیتاستناد بهعنوان حکمی ضرری، برداشته شده و عناصر یادشده را باید غیرقابلاستناد دانست. طبق قاعده غرور، ثالث با حسننیت را میتوان مغروری دانست که بهواسطه ظاهر اعمال غارّ، فریفته و متحمل زیان گردیده و از این رو میتواند از غارّ مطالبه خسارت نماید و غیرقابلاستناد دانستن عنصر زیانبار در برابر ثالث، میتواند بهترین شیوه جبران خسارت در راستای تأمین هدف نهایی «قاعده غرور» باشد. همچنین میتوان گفت اشخاص مستقیم با تقصیر در رعایت تشریفات یا سایر تکالیف قانونی، علیه خود «اقدام» کرده و آثار و تبعات آن را نیز باید بپذیرند. بهعلاوه از آنجا که عدم پذیرش استنادناپذیری برای اشخاص ثالث موجب بیاعتباری اعتماد مشروع اشخاص یادشده و ناامنی روابط حقوقی و اختلال نظام میگردد، «قاعده عقلی منع اختلال نظام» نیز مؤیدی بر نهاد استنادناپذیری است. استنادناپذیری اگرچه مانند «قاعده ظهور» در فقه امامیه ظاهر را در دید شخص ناآگاه از واقع، اعتبار میبخشد و یا در استنادناپذیری بطلان همسو با «اصل صحت» به دلیل ظاهر معتبر عنصر حقوقی و اعتماد مشروع ثالث بدان، عنصر حقوقی را محمول بر صحت میداند با این حال از جهت امکان اثبات خلاف ظاهر (اثبات واقع) با قواعد مزبور تفاوت مییابد. علاوه بر این مبانی و مویدات، باید اشاره نمود که استنادناپذیری میتواند در اثر حکم حکومتی مشروعیت یابد. از خلال ادله فقهی یادشده، میتوان تأمین امنیت حقوقی را بهعنوان ارزش مورد توجه در فقه امامیه نیز مطرح نمود و بدین ترتیب به مبنایی کلی در فقه و حقوق برای استنادناپذیری دست یافت.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Comparative Study of the Foundations of Non-opposability in the Laws of Iran and France and Imamiyah Jurisprudence
نویسندگان [English]
- Mahsa Robati 1
- Saeed Mohseni 2
- Syyed Mohammad Mahdi Ghabouli Dorafshan 3
1 Ph. D. Candidate in Private Law, Faculty of Law, University of Tehran, Farabi College.
2 Associate Professor, Department of Private Law, Faculty of Law and Political Science, Ferdowsi University of Mashhad .
3 Associate Professor, Department of Private Law, Faculty of Law and Political Science, Ferdowsi University of Mashhad.
چکیده [English]
Non-opposability” is a legal situation that means the ability to deny legal elements (such as contracts). It means that third parties injured by the legal elements may disregard the effects of such elements on their own and reject the legal existence of such elements. However, their rejection and neglect do not negate all the effects of the legal element, especially its effects on the direct persons (such as parties to the juridical act). In this article, due to the numerous examples of non-opposability in commercial law, by classifying the mentioned examples of inopposability in commercial law, the whyness of non-opposability in these cases is analyzed and this point is studied whether it is possible to present a general and pervasive basis for all of these multiple examples? In this study, for achieving an appropriate answer, through a comparative approach and by means of a descriptive-analytic method, in addition to investigating the foundations put forward in French law as the origin of non-opposability situation, the rules of Imamiyah jurisprudence confirming the aforementioned situation have been examined as well.
کلیدواژهها [English]
- Third Parties
- Legal Security
- Relative Lack of Influence
- Relative Lack of Effect
ارسال نظر در مورد این مقاله