نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری حقوق خصوصی، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، گروه حقوق، دانشگاه اصفهان.
2 دانشیار گروه حقوق، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان.
چکیده
«اهلیت دارا بودن حق» جزء لاینفک تعاریف ارائه شده از شخصیت حقوقی است؛ اگر قانون برای یک مفهوم انتزاعی «حقی» درنظرگرفته باشد، به نحو ضمنی برایآن مفهوم، شخصیت حقوقی قائل شده است. در حقوق سنتی کامنلا، مرگ عامل پایان شخصیت حقوقی شناخته میشد اما با پیشرفت علوم و ظهور حقوق مالکیت فکری، به صورت تدریجی، حقوقی برای بعد از مرگ درنظر گرفته شدکه مستلزم به رسمیت شناختن شخصیت حقوقی پس از مرگ است؛ همانند: حق اهدای اعضای جسد، حق تولیدمثل پس از مرگ و امکان الحاق کودک به والد فوت شده، حق تصمیمگیری برای بعد ازمرگ، حق بر یکپارچگی جسد، حق داشتن حریم خصوصی بعد از مرگ و حق احترام وکرامت متوفی. در فقه اسلامی نیز اگرچه به سبب نوظهور بودن واژه «شخصیت حقوقی»، این اصطلاح عینا به کار نرفته است، اما آثار و عوارض آن، برای مفاهیمینظیر موقوفات و بیتالمال درنظرگرفته شده است. این مهم برای متوفی نیز صادق است و میتوان شاهد تعیین آثار «شخصیت حقوقی» و درنظرگرفتن «اهلیت محدود» برای متوفی در مواردی نظیر حق تصمیمگیری برای بعد از مرگ و حق مالکیت بر ترکه (موضوع دین مستوعب) و مالکیت متوفی بر دیه جنایت بر اموات باشیم که دلالتی واضح بر بقای محدود شخصیت حقوقی پس از مرگ، و غیرقابل اتکا بودن اطلاق ماده (956) قانون مدنی دارد.
تازه های تحقیق
به رغم اینکه ازگذشته، برای بعضی از اماکن، همانند معابد وکلیساها جایگاه حقوقی خاصی در نظر گرفته میشد که عملاً دارای همان آثار شخصیت حقوقی بود؛ اما در حقوق غرب، پیدایش اصطلاح شخصیت حقوقی به قرون اخیر برمیگردد که به تدریج، به حقوق ایران نیز وارد شده است. مسلم استکه در متون فقهی نمیتوان به دنبال اصطلاح شخصیت حقوقی بود؛ لکن میتوان شاهد وجود مفاهیم و نهادهایی نظیر اهلیت و صلاحیت اعتباری باشیم که عملاً دارای همان کارکرد شخصیت حقوقی است و برای موضوعاتی نظیر موقوفات، حکومت، مسجد، بیتالمال، کعبه، وجوهات شرعیه، و ... در نظر گرفته شده است که در واقع نشاندهنده تایید اصل ارتکاز عقلایی شخصیت حقوقی در فقه است و به رغم اینکه در فقه برای آنها از اصطلاح شخصیت حقوقی استفاده نشده، اما هیچ کس در عدم تعلق شخصیت حقوقی به آنها شک نکرده است.
شخصیت حقوقی به اهلیّت و ظرفیتی اطلاق میشود که دارنده آن، میتواند طرف حق و تکلیف قرار گیرد؛ ازین روست که نسبت منطقی میان "شخصیت حقوقی" و "اهلیت داشتن حق" از نوع تساوی است؛ هر چیزی که شخصیت حقوقی داشته باشد الزاماً دارای "اهلیت محق بودن" است و هر آنچه که "امکان محق بودن" را داشته باشد ضرورتاً واجد "شخصیت حقوقی" است. شخصیت حقوقی، موجودی فرضی و اعتباری است و برای ایجاد، نیازمند فرض قانونی است و این قانونگذار است که وجود شخصیت حقوقی را اعتبار میکند و برای آن، حقوق و تکالیف درنظر میگیرد. ازین روست که اگر ثابت شود قانون، اهلیت و شایستگی داشتن حق را برای متوفی پذیرفته باشد، میتوان او را دارای شخصیت حقوقی تلقی کرد و نمیتوان تصور کرد که قانونگذار برای یک "مفهوم انتزاعی"، اهلیت «داشتن حق» درنظرگرفته باشد اما آن شیء، فاقد "شخصیت حقوقی" و "معدوم محض" تلقی گردد. چه اینکه "اهلیت داشتن حق" از آثار بلافصلِ "شخصیت حقوقی" و از "ارکان لاینفک" تعاریفی است که در تمامی نظامهای حقوقی از شخصیت حقوقی ارائه شده است.
واقعیت آن استکه با توجه به قوانین جدید و آرای قضایی نوین حقوق غرب، تفکر "اضمحلال شخصیت حقوقی بر اثر مرگ" به عنوان اصل سنتی حقوق کامنلا، به تدریج در حال منسوخ شدن است و میتوان به وضوح در حقوق نوین کامنلا، شاهد درنظر گرفتن حقوقی برای متوفی بود که توجیه آن، بدون تلقی شخصیت حقوقی محدود برای اموات ممکن نیست؛ که اهم موارد آن، بدین قرار است: 1- حق اهدای عضو بعد از مرگ 2- حقوق معنوی متوفی (حق متوفی بر آثار علمی و هنری بعد از فوت) 3- حق متوفی برای رعایت حریم خصوصی 4- حق احترام و کرامت بعد ازمرگ 5- حق تولید مثل پس از مرگ (لقاح مصنوعی با استفاده از اسپرم متوفی) و حق انتساب کودک متولد شده به متوفی 6- حق وصیت و تصمیمگیری برای بعد ازمرگ که دلالت بر نفوذ بقای اراده حقوقی متوفی بعد از مرگ دارد.
در فقه اسلامی نیز علاوه بر به رسمیت شناختن وصیت و نفوذ اراده حقوقی متوفی بعد ازمرگ (که از آثار داشتن شخصیت حقوقی است)، شاهد احکامی هستیم که نوعاً دلالت بر بقای "حق مالکیت" و تداوم محدود شخصیت حقوقی بعد از مرگ دارد: 1- بقای مالکیت متوفی بر ترکه در صورت وجود دین مستغرق 2- بقای مالکیت متوفی بر ثلث وصیت شده تا زمان قبول موصی له 3- مالکیت متوفی بر مبیع در صورت فسخ بیع به وسیله ورثه 4- مالکیت متوفی بر اموالی که قبل از فوت سبب آن را ایجاد کرده همانند صیدی که بعد ازمرگ صیاد در تور میافتد یا مالکیت متوفی بر جایزه قرعهکشی که بعد از مرگش برندهی آن شده است.
پرواضح استکه در فقه برای توجیه این موارد از عبارت شخصیت حقوقی استفاده نشده است، و صِرفِ این قضیه، نمیتواند نافی امکان تلقی شخصیتِ حقوقی محدود برای متوفی باشد، چه اینکه اولاً: واژه شخصیت حقوقی، یک اصطلاح نوظهور است و جای تعجب نداردکه در فقه از این عبارت استفاده نشده باشد، ثانیاً حقوقدانان معتقدندکه موقوفات و جهات و مساجد مذکور در فقه، دارای شخصیت حقوقی هستند بدون اینکه در فقه برای آنها از عبارت شخصیت حقوقی استفاده شده باشد.
و اما در ایران ماده (۹۵۶) قانون مدنی اشعار میدارد:« اهلیت برای دارا بودن حقوق با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام میشود». به نظر مخالفتی با تداوم محدود شخصیت حقوقی بعد ازمرگ ندارد، از آنجاکه قانونگذار مرگ را پایانبخش اهلیت استیفاء (اهلیت شخص برای دارا شدن حقوق) دانسته و درخصوص سایر ابعاد شخصیتحقوقی سکوت اختیار کرده است؛ نیز با توجه به مواد (۲۹۱، ۱۲۶۷، ۶۸۷) قانونی مدنی، تبصره (۲) ماده (۲۰۱) قانون مجازات اسلامی و ماده (412) قانون تجارت، به مواردی اشاره شده از آثار شخصیت حقوقی برای متوفی است و اطلاق ماده (956) را غیرقابل اتکا و مخدوش مینماید.
با وجود آنکه نظریه "شخصیت حقوقی متوفی" به مراتب از نظریه "شخصیت حقوقی ترکه" منطقیتر است و با حقوق نوین کامن لا و فقه سازگاری بیشتری دارد؛ اما بدیهی استکه این نظر خالی از ایراد نبوده و علاوه بر اینکه به دلیل جدید بودن این بحث، ممکن است در نگاه نخست، بدعت به نظر برسد؛ در برخی از مصادیق حق نیز، نظیر حق احترام و کرامت پس از فوت، اثبات شخصیت حقوقی متوفی مستلزم تکلّف و زحمت بسیار است؛ همچنین حق پیگیری و اعمال حق، به سختی برای متوفی قابل اثبات میباشد و محدود به برخی موارد خاص، نظیر حقوق معنوی است؛ بنابراین اگر بتوان به استناد جمیع ادله مذکوره و با توجه به فواید عملی ناشی از آن، قائل به تداوم شخصیت حقوقی بعد از مرگ بود، این شخصیت، قطعاً یک شخصیت حقوقی محدود استکه بمانند شخصیت مذکور در ماده (۲۰۸) قانون تجارت، با تضییقها و محدودیتهای جدّی روبروست.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
A Comparative Study on the Continuation of Rights after Death and the Viability of Proposing the Theory of the Legal Personality of the Deceased
نویسندگان [English]
- Ahmad Adibi 1
- Mohammad mahdi Alsharif 2
- Alireza Arashpour 2
1 PhD Student of Private Law, Faculty of Administrative Sciences and Economics, Department of Law, Isfahan University.
2 Associate Professor, Department of Law, Faculty of Administrative Sciences and Economics, University of Isfahan.
چکیده [English]
The concept of "capacity to be entitled" is an essential component of the definition of legal personality. If the law recognizes a "right" for an object or entity other than a living person, it implies the implicit grant of legal personality to that object. In the traditional common law system, death was regarded as the termination of legal personality. However, with advancements in experimental sciences and the emergence of intellectual property rights, the recognition of rights after death gradually gained importance, necessitating the consideration of legal personality after death. These rights include the right to donate body parts, the right to posthumous reproduction and the possibility of assigning a child to a deceased parent, the right to make decisions after death, the right to the integrity of the body, personal rights (privacy) after death, and the right to respect and honor the deceased. Despite the existence of the term "legal personality", Islamic jurisprudence continues to employ concepts and constructs such as capacity, which convey the meaning of legal personality and are applied to issues such as endowments, treasury, and holy places. Therefore, to identify traces of legal personality in Islamic jurisprudence, we must examine its consequences and effects. Jurisprudential recognition of certain rights, such as the right to make decisions after death, the right to inherit the estate (a subject of integrated religion), and the deceased's ownership in the prosecution of crimes against the deceased, indicates the limited survival and inviolability of legal personality after death. These findings rely on the application of Article 956 of the Iranian Civil Code.
کلیدواژهها [English]
- Capacity after Death
- Legal Personality after Death
- Personal Rights after Death
- Right to Property after Death
- Right to the Integrity of the Body
ارسال نظر در مورد این مقاله