نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه حقوق عمومی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی .
2 استادیار گروه حقوق بین الملل، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
چکیده
هر چند ارائه تفسیری کلی و روبناییِ از مبانی و توجیهات اندیشه «حکمرانی» از رهگذر شناخت ساختار و تحولات حقوقی جوامع و با نظر به نحوهٔ تعاملات شهروندان و دولت، ممکن مینماید؛ فهم لایههای زیربنایی آن (امر حکمرانی)، با چنین نگرشی یکسر ناهمخوان است. بر این باور، پژوهش حاضر بر آن است تا به شناختی موجّه از مبانی نظری حکمرانی در اندیشه اسلام و دوران میانه راه جوید و سپس به ارزیابی و تفسیرشناسی این ایده، نزد متفکران اسلامی و تطبیق آن با ذهنیت متفکران غربیِ دوران میانه پردازد. رویکرد حاکم بر این ارزیابی تطبیقی، چنان است که نخست مبانی نظری حکمرانی در اندیشهٔ سیاسی شیعه و اهل سنّت را معرفی نماید و پس از آن، تحولات مفهومی حکمرانی در تفکر اندیشمندان برجسته غربی در دوران میانه را، فارغ از تمایزات و تشابهات با حکمرانی اسلامی واکاود. چهارچوب نظری مقاله حاضر، به شیوهای تحلیلی- توصیفی، مبانی نظری راهبر حکمرانی در اجزای تفکر اندیشمندان شیعی را، بر بنیاد نظریهٔ «امامت» و در اندیشه اهل سنّت، بر بنیاد نظریهٔ «خلافت» استوار میداند و در مقام تطبیق، بنیان نظری اندیشهٔ حکمرانی از منظر فلاسفه حقوق و متألهین غربی دوران میانه را، در پرتو نظریه «حاکمیت الهی» میجوید. در فرجام نیز، با رویکردی تفسیرشناسانه (هرمنوتیک حقوقی) بر آن است تا به الگوی حکمرانی سازگار و همخوان با هر دو دیدگاه اشاره نماید.
تازه های تحقیق
مقالهٔ حاضر متأثر از دیدگاهی تفسیرشناسی حقوقی و با رویکردی مقایسهای، مبانی و مناسبات حکمرانی را در افق حقوقی شیعی، در پرتو نهاد «امامت» و در ساحت اندیشهٔ حقوقی اهل سنّت، در پرتو مقام «خلافت»، به بحث گذارد و سپس بازتاب این نظریه را در آرای فلاسفه حقوق و متألهین برجسته غرب در دورهٔ میانه در پرتو نظریه «حاکمیت الهی» مطرح نمود. ازاینرو، در مقام نتیجهگیری و ارزیابی دیدگاههای متفکّران حقوق اسلامی و غرب، باید یادآور شد که گرچه اُمّهات ایدهٔ حکمرانی در افق فکری اندیشمندان اسلامی در مقایسه با حکمای غربی در سدهٔ میانه، به دلایل معرفتی و توجیهات کلامی و بازه زمانی، از هم متمایز است، معذالک وجوه تشابه در مبانی و محکمات هر دو نظام فکری، به دلیل جایگاه قدسی گزارههای دینی، موجب شده که ساحتِ «دین» و به اقتضای آن چهارچوب «حقوق اسلامی» و «الهیات حقوقی غرب»، ارزش گذارانه تفسیر گردند و از همین رو از خاستگاهی ممتاز برخوردار باشند. در این جهانبینی، حقوق در پرتو مضامین دینی و الهیاتی موجودیت مییابد و درنتیجه، هرمنوتیک حقوقی روشی موجّه برای فهم مبانی حکمرانی دینی، تلقّی میشود. بر مبنای همین رویکرد، به نظر میرسد همسازی آموزههای حقوقی با نظریات حکمرانی، به تحقق ایدهٔ «به زمامداری دینی» در تراز الگوی حکمرانی مطلوب، بیانجامد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Legal Hermeneutics of Governance Issue in Islamic and Western Political Thoughts in the Middle Age
نویسندگان [English]
- Ehsan Agha Mohammad Aghaee 1
- Fathollah Rahimi 2
1 Assistant Professor, Department of Public law, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran .
2 Assistant Professor, Department of International law, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
چکیده [English]
Although it is possible to present a general and apparent interpretation of the foundations and justifications of the idea of "governance" through understanding the structure and legal developments of societies and considering the way citizens and the state interact, understanding its underlying layers (the issue of governance) is completely inconsistent with such an attitude. Based on this belief, the present research aims to gain a sound understanding of the theoretical foundations of governance in Islamic and medieval thought, and then to evaluate and interpret this idea among Islamic thinkers and compare it with the mindset of Western thinkers in the Middle Ages. The approach that governs this comparative assessment is such that first introduces the theoretical foundations of governance in Shiite and Sunni political thought, and then to examine the conceptual developments of governance in the thinking of prominent Western thinkers in the Middle Ages, regardless of the differences and similarities with Islamic governance. The theoretical framework of the present article, in an analytical-descriptive manner, considers the guiding theoretical foundations of governance in the components of Shiite thinkers' thought to be based on the theory of ‘Imamate’ and in Sunni thought, on the theory of ‘caliphate’; and in comparison, it seeks the theoretical foundation of the idea of governance from the perspective of Western legal philosophers and theologians of the Middle Ages in the light of the theory of ‘divine sovereignty’. Finally, with an interpretive approach (legal hermeneutics), it aims to point out a governance model that is compatible and consistent with both views.
کلیدواژهها [English]
- Legal hermeneutics
- governance
- Islamic law
- Imamat theory
- caliphate theory
- the middle ages
- divine sovereignty
ارسال نظر در مورد این مقاله