نوع مقاله : علمی و پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه حقوق جزا و جرم‌شناسی، دانشکده حقوق، دانشگاه قم.

2 دانشجوی دکتری حقوق جزا و جرم‌شناسی، دانشکده حقوق، دانشگاه قم.

چکیده

دفاع نسبیِ «از دست دادن کنترل» به‌عنوان دفاعی مستقل در حقوق انگلستان در بزه قتل عمد به کار گرفته می‌شود. در راستای بررسی جایگاه این دفاع در نظام حقوق کیفری ایران به معرفی و سنجش مبانی و شرایط آن با دفاع مستی پرداختیم. چراکه اگر مبنای پذیرش دفاع «از دست دان کنترل» را فقدان کنترل بر رفتار در اثر برانگیختگی دانسته و قدرت تشخیصِ فردِ برافروخته را مخدوش بدانیم، ازنظر مبنایی می‌تواند به مستی نزدیک باشد. این نوع دفاع به لحاظ نسبی بودن صرفاً می‌تواند محکومیت متهم را از قتل عمد به قتل غیرعمد تنزل دهد و منجر به رفع مسئولیت تام نخواهد شد. از وجوه اشتراک دفاع مستی و دفاع «از دست دادن کنترل»، مفقود بودنِ توانایی تشخیص و انطباق رفتار با مقتضای عقل و قانون، موقتی بودنِ حالت عارض شده، نسبی بودنِ اثرِ آن‌ها و همچنین به کارگیری در قتل عمد است و از وجوه افتراق آن دو این است که شخص برافروخته در پیدایش موقعیت نقشی نداشته حال آنکه مستیِ رافع مسئولیت، می‌تواند به انتخابِ خود فرد ایجاد شده باشد. اما مهم‌ترینِ تفاوت این دو دفاع، یکسان نبودنِ درجهٔ فقدان کنترل است. بدین‌معنا که مسلوب الاختیاری نسبت به از دست دادن توانایی کنترل بر رفتار در اثر تحریک، مرحله‌ای شدیدتر و بالاتر محسوب می‌شود؛ بنابراین نمی‌توان وضعیت قصد و اختیار در حالت مستی و برافروختگی را یکسان انگاشت و با توسل به قیاس با دفاع مسلوب الاختیاری، دفاع «از دست دادن کنترل» را با مبانی نظام حقوق کیفری ایران سازگار دانست.

تازه های تحقیق

یکی از مصادیقِ دفاع نسبی در حقوق انگلستان دفاع «از دست دادن کنترل» است که موجب می‌شود عنوان اتهامی متهم از قتل عمد به قتل غیرعمد تغییر کند. از ضرورت‌های دفاع مزبور، وجود تحریکِ نوعاً کافی و از دست دادن کنترل است. محل به کارگیری این دفاع، وضعیتی است که متهم تحت تأثیر برافروختگی ناشی از اقدامات قربانی، کنترل خود را از دست می‌دهد و دست به قتل وی می‌زند. مطابق قوانین کیفری ایران، دفاع مستی نیز به‌عنوان یک دفاع نسبی در جنایات مطرح می‌شود که تأثیری مشابه دفاع «از دست دادن کنترل» دارد. بدین‌سان که اگر مرتکبِ مست در لحظهٔ ارتکاب جنایت، مسلوب ‌الاختیار باشد، عنوان اتهامی‌ او از عمد به غیرعمد تنزل می‌یابد. درواقع در چنین حالتی مستی به‌قدری شدید است که عملکردهای شناختی مغز مختل شده و غفلتی بر عقل عارض می‌گردد که فرد قدرت تشخیصش را از دست می‌دهد. لذا وضعیت قدرت تمییز در حالت مستی و فقدان کنترل یکسان نیست و هرچند رفتار تحریک‌آمیز و الکل هر دو می‌توانند منجر به اختلال در توانایی‌های فرد شوند، اما چنین اختلالی، تدرج‌پذیر است و در حالت مستی شدیدتر از شرایط محرِک است. بنابراین نمی‌توان با تمسک به مبانی دفاع مستی، دفاع «از دست دادن کنترل» را با مبانی حقوق کیفری ایران سازگار دانست.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Loss of Control as a Partial Defence to Murder in the Criminal Law System of Iran and English law

نویسندگان [English]

  • jalaloddin ghiasi 1
  • Ruhollah Akrami 1
  • zahra khaleghi 2

1 Assosiate Professor in Criminal Law and Criminology, Faculty of Law, University of Qom.

2 PhD Student in Criminal Law and Criminology, Faculty of Law, University of Qom.

چکیده [English]

Partial defence of the ‘loss of control’ to the offence of murder is used as an independent defence in the English law. In order to examine the position of this defence in criminal law system of Iran, we introduced and compared its bases and requirements to the defence of intoxication; because if the basis for accepting the defense defence of ‘loss of control’ is the lack of control over behavior due to provocation and the ability to recognize from the provoked person, it can basically be close to intoxication. This kind of the defence as partial defence can only reduce the defendant’s conviction for murder to manslaughter and it will not lead to the absolute acquittal. The significant similarities between the defence of intoxication and ‘loss of control’ are the lack of the ability to recognize and adapt behavior to the requirements of reason and the law, the temporary nature of the condition, the relative nature of their effect and also their use in murder; and one of the differences between them is that the provoked person did not play a role in the creation of the situation, while the excusatory intoxication can be self-induced. But the important distinction between them is that the grade of lack of control is not the same. This means that being losed of the power is considered a more severe and higher stage than losing the ability to control behavior due to provocation. Therefore, the condition of intention and power in a state of intoxication and provocation cannot be considered the same, and by resorting to an analogy with the defense of loss of power, the defense of ‘loss of control’ can be considered consistent with the basics of the Iranian criminal law system.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Partial defence
  • loss of control
  • intoxication
  • being losed of the power
  • homicide
قانون مجازات اسلامی مصوب 1392
تبریزی، میرزا جواد (1417). اسس الحدود و التعزیرات، چ 1، بی‌جا: بی‌نا.
حرعاملی، محمد بن حسن. (1414). تفصیل وسائل الشیعه، جلد 29، چ 2، قم: موسسه آل البیت لاحیاء التراث.
حسنی، محمدحسن؛ شاهچراغ، سید حسین (1399). تحولات ناظر بر تأثیر مستی در مسؤولیت کیفری با تأکید بر قانون مجازات اسلامی 1392. رویکردهای نوین و چالش، مطالعات فقه و حقوق اسلامی.
حسینی عاملی، سید محمدجواد. (بی‌تا). مفتاح الکرامه، جلد 11، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
سبحانی تبریزی، جعفر (1390). تقریرات درس خارج فقه، شرایط قصاص، نظریه مرحوم محقق، مدرسه فقاهت.
شمس ناتری، محمدابراهیم. (1391). تقریرات حقوق جزای عمومی، دوره دکتری، دانشکده حقوق، دانشگاه تهران (پردیس فارابی).
شمس ناتری، محمدابراهیم؛ کلانتری، حمیدرضا؛ زارع، ابراهیم؛ ریاضت، زینب. (1398). قانون مجازات اسلامی در نظم کنونی، جلد 1، چ 5، تهران: بنیاد حقوقی میزان.
صالحی، ایرج (1371). زنجیره‌های اعتیاد، چ 1، تهران: آوای نور.
طباطبایی، علامه سید محمدحسین (1374). المیزان، جلد دوم، چ 1، سید محمدباقر موسوی همدانی؛ قم: انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
فتحی، مرتضی؛ ساریخانی، عادل؛ رضائی، رضا. (1400). «تأثیر مستی بر مسئولیت کیفری در حقوق کیفری ایران، اسکاتلند و فقه اسلامی». فصلنامه پژوهش تطبیقی حقوق اسلام و غرب، 8(1).
قیاسی، جلال‌الدین (1394). تسبیب در قوانین کیفری، چ 3. تهران: جنگل.
قیاسی، جلال‌الدین (1399). جرائم علیه تمامیت جسمانی اشخاص، چ 1، تهران: میزان.
قیاسی، جلال‌الدین؛ ساریخانی، عادل (1395). مطالعه تطبیقی حقوق جزای عمومی اسلام و حقوق موضوعه، جلد 3، چ 1، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
گرجی، ابوالقاسم (1365). مقالات حقوقی، چ 1، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
گلدوزیان، ایرج. (1391). محشای قانون مجازات اسلامی، چ 6، تهران: انتشارات مجد.
محبی، جلیل و ریاضت، زینب. (1392). شرح قانون مجازات اسلامی، جلد 1 و 2، چ 1، تهران: میزان.
محمدرضا با خدا (1380). «مطالعهٔ تطبیقی مستی و آثار کیفری آن». پایان‌نامه کارشناسی ارشد، ایرج گلدوزیان، حقوق جزا و جرم‌شناسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران.
موسوی خوئی، سید ابوالقاسم. (1976). مبانی تکمله المنهاج، جلد 2، چ 2، نجف: مطبعه الآداب.
موسوی سبزواری، عبدالاعلی. (1417). مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، جلد 28، چ 4، قم: موسسه المنار.
موسوی گلپایگانی، سید محمدرضا. (1417). الدر المنضود، جلد 3، چ 1، بی‌جا: دارالقرآن الکریم.
مومنی‌گوجانی، نبی‌الله. (1388). آثار مستی بر مسئولیت کیفری در حقوق کیفری ایران. پایان‌نامه کارشناسی ارشد، محمدجعفر حبیب‌زاده، حقوق جزا و جرم‌شناسی، دانشکده حقوق، دانشگاه تربیت مدرس.
نجفی، محمدحسن. (1981). جواهر الکلام، جلد 29، چ 7، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
نجفی، محمدحسین. (1391). جواهرالکلام، ترجمه: محمدمحمود عباسی زنجانی، جلد 2: حدود و تعزیرات، چ 1، قم: انتشارات دارالعلم.
نجفی، محمدحسین. (1395). جواهرالکلام ترجمه: محمدمحمود عباسی زنجانی، جلد 3: قصاص، چ 1، قم: انتشارات دارالعلم.
ولیدی، محمدصالح (1373). حقوق جزای عمومی، جلد 3، چ 1، تهران: نشر داد.
دادنامه صادره از شعبه اول دادگاه کیفری یک شهر کرمان به شماره 0020029210222219، 20/06/1396.
دادنامه قطعی به شماره 930997090920299، 25/09/1393، سامانه ملی آرای قضایی
References
Coroners and Justice Act 2009 (UK Public General Acts, 2009 c. 25, Part 2, Chapter 1, Partial defence to murder) Criminal Justice and Immigration Act 2008 (UK Public General Acts, 2008 c.4).
Homicide Act 1957 (UK Public General Acts, 1957 c. 11).
Ashworth, A. J (1976), “The Doctrine of Provocation”, Cambridge Law Journal, 35(2).
Attorney General’s Referenc (Nos 74, 95 and 118 of 2002) (2002) EWCA Crim 2982.
Baker, D. J. and Zhao, L. X (2012). Contributory Qualifying and Non-Qualifying Triggers in the Loss of Control Defence: A Wrong Turn on Sexual Infidelity. The Journal of Criminal Law, 76.
Clough, A (2010). Loss of self-control as a defence: the key to replacing provocation. The Journal of Criminal Law, 74(2).
Dressler, J (1982). ‘Rethinking Heat of Passion: A Defense in Search of a Rationale’, The Journal of Criminal Law and Criminology, 73(2).
Garvey, S. P (2005). Passion’s Puzzle. Iowa Law Review, 90(5).
Holton, R. and Shute, S (2007). Self-Control in the Modern Provocation Defence. Oxford Journal of Legal Studies, 27(1).
Horder, J. and Fitz-Gibbon, K (2015). ‘When sexual infidelity triggers murder: examining the impact of homicide law reform on judicial attitudes in sentencing’, The Cambridge Law Journal.
Horder, J (1992). ‘Provocation and Responsibility’, Oxford Monographs on Criminal Law and Justice.
Horder, J (1999). ‘Between Provocation and Diminished Responsibility’, King's Law Journal, 10(2).
Horder, J (2005). ‘Reshaping the Subjective Element in the Provocation Defence’ Oxford Journal of Legal Studies, 25(1).
Kahan, D. & Nussbaum, M (1996). Two Conceptions of Emotion in Criminal Law. Columbia Law Review, 96(2).
Macklem, T. & Gardner, J (2001). Provocation and Pluralism. The Modern Law Review, 64(6).
McAuley, F (1987). Anticipating the Past: The Defence of Provocation in Irish Law. The Modern Law Review, 50(2).
Nourse, V (1997). ‘Passion’s Progress: Model Law Reform and the Provocation Defense’, Yale Law Journal, 106(12).
Parsons, S (2015). ‘The Loss of Control Defence—Fit for Purpose?’ The Journal of Criminal Law, 79(2).
Berman, M. N (2011). Provocation as Partial Justification and Partial Excuse. Retrieved from: http://scholarship.law.upenn.edu/faculty_scholarship/1491.
Law Commission: Partial Defences to Murder, (2004). Final Report. This report is available on the Internet at: http://www.lawcom.gov.uk
Regina v Campbell (1997) 1 Cr App R 199
A v Lowe (2003)
R v Haywood (2011)
R v Thornton (1992)
R v Jewell (2014)
R v Smith(Morgan) (2001)
CAPTCHA Image