بررسی تطبیقی تفهیم اتهام در فقه اسلامی و حقوق ایران و غرب

نوع مقاله : علمی و پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه حقوق جزا و جرم شناسی، دانشکده حقوق، دانشگاه قم، قم، ایران.

چکیده

متعاقب وقوع جرم و آغاز رسیدگی کیفری، پس از احراز هویت، از حقوق غیر قابل انکار هر کس در مقام متهم، اطلاع از اتهام، تحت عنوان تفهیم اتهام است که از آثار آن، دفاع متهم و اتخاذ تأمین کیفری توسط مقام قضایی است. پژوهنده با روش توصیفی‌تحلیلی درصدد تبیین ابعاد موضوع مقاله در فقه اسلامی حقوق ایران و حقوق غرب بوده است. تفهیم اتهام، توسط ضابطان در جرائم مشهود و مقام قضایی، ابتدا در تحقیقات مقدماتی و سپس در محکمه به عمل می‌آید. در تفهیم اتهام، صِرف اعلام عنوان جرم به متهم رفع تکلیف نمی‌کند، بلکه لازم است که متهم از جرم ارتکابی آگاه شود، لذا عنداللزوم باید عناصر جرم به متهم تفهیم گردد. اگر بعد از تفهیم اتهام، متهم یا وکیل وی سکوت کند به معنای رد یا قبول اتهام و دلایل ابرازی علیه او نیست، ولی موجب حضوری بودن رأی دادگاه می‌گردد. حکم علیه مجانین یا اطفال بزهکار، به تنبه یا تأدیب یا هر اقدام تأمینی و تربیتی متوقف بر تفهیم اتهام است؛ وگرنه خیر. عدم تفهیم اتهام و متعاقباً صدور حکم محکومیت آن حکم قابل تجدیدنظر بوده و آن حکم اعتراض شده در دادگاه تجدیدنظر، موجب تشکیل جلسه و در مرجع تجدیدنظر موجب نقض رأی است، ولی اگر حکم بدون اعتراض قطعی شود، عدم تفهیم اتهام موجب بی‌اعتباری حکم نیست.

تازه های تحقیق

پس از وقوع جرم و آغاز رسیدگی کیفری توسط قاضی با حضور منتسب‌الیه جرم و احراز هویت وی، از حقوق دفاعی غیر قابل انکار هر شخص به‌عنوان متهم، اطلاع وی از اتهام خود تحت عنوان خاص تفهیم اتهام است که از آثار آن، امکان دفاع و توجیه وی از جرم انتسابی و تکلیف قاضی به استماع آن و اتخاذ هر تصمیم یا تأمین کیفری علیه وی است. هر متهمی که حکم محکومیت کیفری علیه وی صادر می‌شود، در جرائمی که ترتیب رسیدگی آن بر اساس دادگاه کیفری یک است، حداقل دو مرتبه تفهیم اتهام انجام می‌شود. یکی، ابتدا در تحقیقات مقدماتی اعم از دادسرا یا دادگاه و دوم، در محکمه بدوی توسط قاضی صاحب حکم به متهم یا وکیل وی اتهام تفهیم می‌گردد و مواردی که بر اساس دادگاه کیفری دو به اتهام رسیدگی می‌شود، صرفاً یک بار تفهیم اتهام انجام می‌گیرد.

اگر در دادگاه تجدیدنظر جلسه‌ای تشکیل شود، تائید یا انشا حکم، به محکومیتِ محکوم‌علیه بدوی متوقف بر تفهیم اتهام در آغاز جلسه است. در تفهیم اتهام، صرف اعلام عنوان جرم به متهم رفع تکلیف نمی‌کند، بلکه لازم و حق متهم است که از جرم انتسابی آگاه شود، لذا عنداللزوم باید عناصر جرم به متهم تفهیم گردد؛ تحقیقاً منظور، آن عناصری است که در قانون به‌عنوان مقوم جرم آمده است و نیاز به اثبات دارد. اگر بعد از تفهیم اتهام، متهم یا وکیل وی سکوت کند و حتی بعداً هم هیچ دفاع یا اظهاری نکنند به معنای رد یا قبول اتهام و دلایل ابرازی علیه متهم نیست؛ ولی به سبب حضور متهم یا وکیل وی، رأی دادگاه حضوری اعلام می‌شود. حکم دادگاه کیفری، علیه اطفال ممیز بزهکار یا بیماران روانی به سبب ارتکاب جرم، به تنبه یا تأدیب یا هر اقدام تأمینی و تربیتی، متوقف بر تفهیم اتهام است، اما اگر طفل غیرممیز یا شخص در حالت جنون تام باشد، چون علیه آن‌ها حکمی صادر نمی‌شود، تفهیم اتهام به آن‌ها هم توجیهی ندارد.

حکم محکومیت بدوی قابل تجدیدنظر بدون تفهیم اتهام، در دادگاه تجدیدنظر، موجب تشکیل جلسه و انشای رأی تجدیدنظری است و در دیوان عالی کشور، صرف‌نظر از صحت یا سقم رأی، موجب نقض رأی بدوی و ارجاع پرونده به دادگاه صادرکننده حکم جهت رفع ایراد، ازجمله تفهیم اتهام و انشا مجدد رأی است، ولی اگر حکم قطعی، بدوی یا تجدیدنظری، علی‌رغم نبود تفهیم اتهام در پرونده، صادر شود، عدم تفهیم اتهام موجب بی‌اعتباری حکم قطعی نیست، بلکه یک تخلف قاضی از وظایف مربوطه است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A Comparative Study of the Notification of Charges in Islamic Jurisprudence, Iranian Law, and Western Legal Systems

نویسنده [English]

  • Morteza Fathi
Assistant Professor, Department of Criminal Law and Criminology, Faculty of Law, University of Qom, Qom,Iran,
چکیده [English]

Following the commission of a criminal offense and the initiation of criminal proceedings, one of the inalienable rights of every individual in the position of an accused person—subsequent to identity verification—is the right to be informed of the charges, known as the notification of charges. This right underpins the accused’s ability to mount a defense and enables the judicial authority to impose appropriate criminal safeguards. Using a descriptive-analytical method, the author seeks to elucidate the various dimensions of this subject within Islamic jurisprudence, Iranian law, and Western legal systems. In cases of in flagrante delicto, law enforcement officials may notify the accused of the charges, while in other cases, this task is undertaken by the judicial authority, initially during preliminary investigations and subsequently at trial. Mere reference to the legal classification of the offense does not suffice; rather, the accused must be made aware of the nature of the alleged criminal act. Therefore, when necessary, the elements of the offense must be communicated to the accused. Silence by the accused or their attorney following the notification of charges does not imply admission or denial of the charges or the presented evidence, but it does result in the court’s ruling being rendered in absentia. Issuance of a judgment against mentally incompetent persons or juvenile offenders with punitive, corrective, or protective measures is contingent upon prior notification of charges. Otherwise, such measures are impermissible. A conviction rendered without proper notification of charges is subject to appeal, and upon appeal, the court of review must convene a hearing and is obligated to overturn the judgment. However, if no appeal is filed and the judgment becomes final, the absence of charge notification does not invalidate the ruling.

کلیدواژه‌ها [English]

  • judge
  • accused
  • right of defense
  • notification of charges
  • silence
آخوندی، محمود (1384). آیین دادرسی کیفری، جلد ۵ (کاربردی). چاپ اول، تهران: انتشارات مجد.
آشوری، محمد (1386). آیین دادرسی کیفری، جلد ۲، چاپ هشتم، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی (سمت).
اردبیلی، محمدعلی (1375). «مسئولیت کیفری ناشی از فعل دیگری در حقوق کیفری ایران»، مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی، شماره ۱۶ و ۱۷.
اردبیلی، محمدعلی (1385). «تفهیم اتهام یا حق اطلاع از موضوع و دلایل اتهام»، مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی، شماره ۴۳.
استفانی، گاستون؛ ژرژ لواسور، برنار بولوک (1377). آیین دادرسی کیفری، ترجمه: حسن دادبان، جلد دوم، چاپ اول، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
امیدی، جلیل (1383). «دکتر آشوری و حقوق دفاعی متهم»، منتشره در: علوم جنایی (در تجلیل از استاد دکتر محمد آشوری). چاپ ۱، تهران: انتشارات سمت.
بکاریا، سزار (1389). رساله جرائم و مجازات‌ها، ترجمه: محمدعلی اردبیلی، چاپ۶، تهران: نشر میزان.
پرادل، ژان؛ گئرت کورستنز؛ گرت فرملن (1393). حقوق کیفری شورای اروپا، ترجمه: محمد آشوری، چاپ ۱، تهران: انتشارات خرسندی.
تدین، عباس (1391). قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه، چاپ ۱، تهران: انتشارات خرسندی.
خالقی، علی (1383). «علنی بودن دادرسی در پرتو اسناد بین‌المللی و حقوق داخلی»، پژوهش‌های حقوقی، شماره ۵.
خالقی، علی (1387). آیین دادرسی کیفری، چاپ ۱، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های حقوقی شهر دانش.
Ruschmann, Paul (2007), Miranda Rights, Infobase Publishin, printed in the united state of America.
Samaha, Joel(2012), Criminal Procedure, Wadsworth, printed in the united state of America.
- قوانین
Code of Criminal Procedure France, 15 June 2000. federal rules of criminal procedure of usa
federal rules of criminal procedure of usa, amended 1 december 2011.
The german code of criminal procedure, 1950 amended 2008.
- نظرات دیوان اروپایی حقوق بشر www.hudoc.echr.coe.in
CEDH 27 fev 1980,Deweerc/Belgique,Serie A,n0 35,s.
CEDH 30 Oct 1991,Borgers c/Belgique,Serie A,n0 214 B s 25.
CEDH,16 December 1999,T a V,C/England,para 86.
 
دهخدا، علی‌اکبر (1377). لغت‌نامه، جلد ۱ و ۵، چاپ۲، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
رحمدل، منصور (1388). «دادرسی عادلانه و مقررات دادرسی کیفری ایران»، منتشره در: تازه‌های علوم جنایی (مجموعه مقاله‌ها). تهران: میزان.
زراعت، عباس (1382). اصول آیین دادرسی کیفری، چاپ ۱، تهران: انتشارات مجد.
زراعت، عباس (1387). شرح قانون مجازات اسلامی (دیات). چاپ ۱، تهران: ققنوس.
زراعت، عباس (1390). بطلان در آیین دادرسی کیفری، چاپ ۱، تهران: نشر میزان.
ساریخانی، عادل؛ روح‌الله اکرمی سراب (1391). «مبانی فقهی حق بر اطلاعات»، مجله حکومت اسلامی، سال هفدهم، شماره ۳.
شاملو، باقر (1383). «اصل برائت در نظام‌های نوین دادرسی»، منتشره در: در علوم جنایی (در تجلیل از استاد دکتر محمد آشوری). تهران: انتشارات سمت.
طه، فریده؛ لیلا اشرفی (1386). دادرسی عادلانه، چاپ ۱، تهران: میزان.
لارگیه، ژان (1378). آیین دادرسی کیفری (فرانسه). م کاشفی اسمعیل‌زاده حسن، چاپ۱، تهران: کتابخانه گنج دانش.
نوربها، رضا (1386). زمینه حقوق جزای عمومی، چاپ ۱۸، تهران: نشر دادآفرین.
نیوبور، دیوید دبلیو (1389). نظام عدالت کیفری و ساختار محاکم در آمریکا، ترجمه: حمیدرضا قراگزلو، چاپ۱، تهران: نشر مجد.
References
Ruschmann, Paul (2007), Miranda Rights, Infobase Publishin, printed in the united state of America.
Samaha, Joel(2012), Criminal Procedure, Wadsworth, printed in the united state of America.
- قوانین
Code of Criminal Procedure France, 15 June 2000. federal rules of criminal procedure of usa
federal rules of criminal procedure of usa, amended 1 december 2011.
The german code of criminal procedure, 1950 amended 2008.
- نظرات دیوان اروپایی حقوق بشر www.hudoc.echr.coe.in
CEDH 27 fev 1980,Deweerc/Belgique,Serie A,n0 35,s.
CEDH 30 Oct 1991,Borgers c/Belgique,Serie A,n0 214 B s 25.
CEDH,16 December 1999,T a V,C/England,para 86.
 
CAPTCHA Image