نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه حقوق دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)
چکیده
دراساسنامه دیوان کیفری بین المللی روندا بند 3 ماده 2 دیگر اعمال قابل مجازات مربوط به نسل زدایی ذکر گردیده است که بند د آن تلاش برای نسل زدایی می باشد. در رویه قضایی این دیوان کسانی که عنصر مادی در پرونده آنها موجود نبوده است فقط با اثبات موجودیت عنصر روانی مشمول مجازات شدند .شباهت این مسئله در حقوق بین الملل با موضوع تجری در فقه بسیار نزدیک است. به دور از اینکه مفهوم جرم و معصیت را بخواهیم واکاوی و مقایسه نماییم هر دو موضوع تجری و تلاش برای نسل زدایی فاقد عنصر مادی تحقق جرم یا معصیت میباشند.در این مقاله برای بررسی موضوع تطبیقی فوق که در ادبیات حقوقی و فقه کاملا جدید و فاقد سابقه میباشد به آراء و عقاید مجتهدین و علما و اسناد دادگاههای بینالمللی رجوع میشود.در حقوق بین الملل که جرم نسل زدایی را وخیمترین جرم موجود در عرصه زیست انسانی میداند مابین مفهوم تلاش برای نسل زدایی و تجری شباهتی ظریف موجود میباشد و میتوان در رفع شبهات موجود در حقوق بینالملل از مبحث تجری در فقه بهره برد.
تازه های تحقیق
در جمع بندی موارد فوق، در ابتدا میتوان فهمید در حالی که حقوق بینالملل در تعریف و ارائه چارچوب برای عنصر روانی دچار مشکل شده است، در علوم فقهی از سالها قبل، اهمیت عنصر روانی مورد توجه خاصی قرار گرفته است و سؤالاتی که در خصوص عنصر روانی در حال حاضر در حقوق بینالملل مطرح میگردد سالهای قبل در فقه به این سوالات پاسخهای روشن و دقیقی داده شده است.
مجازات عنصر روانی بدون موجودیت عنصر مادی مسئلهای است که در حقوق بینالملل هنوز هم در دادگاههای بینالمللی واجد توجه نظری و علمی است و میتوان این توجه علمی را از جانب فقه به راحتی به نتیجه رساند. در حقوق بینالملل کیفری، در رابطه با جرایم بینالمللی، چالشی در تعیین عنصر روانی از گذشته تا کنون وجود داشته است. اولین مقرره در رابطه با عنصر روانی جرایم بینالمللی در عرصه بینالمللی همانگونه که ذکر گردید، ماده (30) اساسنامه رم است، که سالها پس از اولین دادگاه کیفری بینالمللی به نگارش درآمده است. البته عدهای از حقوقدانان ماده (30) را مقررهای مبهم و سؤال برانگیز میدانند. مبهمبودن این ماده شاید به علت این است که در مورد عنصر روانی در دو نظام حقوق عرفی و حقوقِ نوشته، تفاوتهای بنیادینی وجود دارد که در توصیف عنصر روانی جرایم بینالمللی سعی گردیده از هر دو نظام حقوقی استفاده شود تا در همراهی و اجماع بینالمللی، اجرای این سند بین المللی مؤثر باشد.
عنصر روانی جرایم بینالمللی، به ویژه جرم نسلزدایی، همانند همه جرایم داخلی دارای سوءنیت عام و خاص میباشد، اما در قسمت سوءنیت خاص، حالتی دولایه ایجاد میگردد. برای مثال، در زدن یک شخص به قصد کشتن، زدن سوءنیت عام و کشتن سوءنیت خاص است اما سوءنیت دیگری نیز در این جرم بینالمللی (نسلزدایی) مطرح است، که آن سوءنیت نابودی یک قوم یا گروه و یا دسته خاص میباشد. در این جرم خاص، سوءنیت خاص فقط متمرکز بر روی انسان نیست، بلکه اجتماع خاصی را هدف قرار میدهد، قصد نابودی آن اجتماع مسئلهای است که مورد نظر مرتکب یا مرتکبان است. در این جرم، اجتماع مورد تهاجم نیز دارای هویتی به اندازه انسانِ قربانی میباشد.
در جرایم بینالمللی، اشخاص بهخودی خود مورد هدف نمیباشند، بلکه هدف مرتکب یا مرتکبان، اجتماع خاصی است که آنان قصد صدمه زدن به آن اجتماع را از طریق صدمه زدن به اعضاء آن دارند. به هر روی، مقصود همانا تهاجم به یک گروه به قصد نابودی آن گروه مورد هدف است و برای حمله به یک گروه باید آن گروه را با تبلیغات سوء در مقابل یک گروه جمعیتی دیگر یا گروههای جمعیتی دیگر منفور جلوه داد و سپس اعضاء گروههای دیگر را یا گروه اکثریت انسانی موجود در آن محدوده جغرافیایی را برای نابودی گروه مقابل بسیج نمود. به این روش، بهاصطلاح ایجاد «حالت دو قطبی»[1] میگویند. این عبارت، مبیّن آن است که ریشه اصلی قصد و لایه آخر سوءنیت خاص، به یک تبادل اجتماعی برمیگردد که البته تأثیر نهایی این تبادل اجتماعی سوء در ذهن مرتکب به صورت عنصر روانی و سوءنیت خاصِ دو لایه بروز مییابد.
به هر روی، این پیچیدگی شدید در عنصر روانی جرایم بینالمللی نیاز به بررسی و توضیح خیلی موسعتر از ماده (30) اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی دارد. به نظر میرسد علاوه بر یک تفسیر و بررسی موسعتر در مورد عنصر روانی، ادبیات جدیدی را در راستای جرمشناسی جرایم بینالمللی باید رقم زد. زیرا ابعاد اجتماعی جرایم بینالمللی ابعاد بسیار گستردهتر از جرایم داخلی میباشد. وانگهی، عبارات مبهم ماده (30) که محصول تاکتیک مذاکراتی برای رسیدن به توافق همهگیر بوده است، امروزه خود به معضلی برای حل مسئله عنصر روانی در جرایم بینالمللی تبدیل شده است. توجه بیش از حد به مکاتب حقوقی داخلی و عدم توجه به ساختار جرایم بینالمللی، باعث شد مجدداً نیاز مبرم به یک تفسیر و احصاء عنصر روانی در جرایم بینالمللی احساس شود. در نهایت، با توجه به این که در حقوق اسلام و سابقه تاریخی که در زمینه سه جرم بینالمللی در حقوق اسلام وجود دارد میتوان گفت حتی با توجه به پتانسیل تحلیلی که از موضوع تجری درباره تلاش و توطئه برای نسلزدایی استخراج میشود، میتوان به راحتی با اتکاء به منابع فقهی و اشاراتی که در آیات و روایات به سه جرم بینالمللی شده است حقوق کیفری بینالمللی را غنا بخشید و تمام خلاءهای موجود حقوق کیفری بینالمللی را پر نمود. متاسفانه در راستای استفاده از این منابع عظیم و نورانی برای هدایت حقوق بینالملل به سمت اجرای عدالت و حفاظت و صیانت از حیات بشری، تا کنون در عرصه بینالمللی از جانب حقوقدانان خارجی و ایرانی تلاش درخور توجهی صورت نگرفته است. بحث مطرحشده در مورد عنصر روانی جرایم بینالمللی(جرم نسلزدایی) این است که آیا جرمی بدون تحقق عنصر مادی و تنها با تحقق عنصر روانی استحقاق مجازات را دارد یا خیر؟
فرضیهای که در این مقاله بیان شد به دنبال پاسخ به این پرسش بود که آیا سوابقی در این زمینه موجود میباشد یا این که جرم نسلزدایی که در بند (د) ماده (3) اساسنامه روندا و بند (د) ماده (3) کنوانسیون منع و مجازات نسلزدایی تنها با احراز عنصر روانی و بدون تحقق عنصر مادی نسلزدایی شخص را مستحق مجازات میداند تنها مورد موجود در سوابق این مسئله میباشد.
در بررسی عنصر روانی در فقه متوجه این امر شدیم که در فقه، عقاب در مورد یک شخص، تنها با موجودیت عنصر روانی در خصوص ایشان، مفروض است و این امر به اهمیت قوانین الهی به نیت اشخاص باز میگردد؛ چه، نیت شخص معیار عقاب در درگاه الهی است. ظرافت و دقت به ذات انسان و ارزش والاتر روح نسبت به جسم تأثیر عمیقی بر محاکمه و مجازات دارد و فقه از سطحینگری و قشرینگری به دور است.
در حقوق بینالملل و اصولا در حقوق با توجه به اسناد بینالمللی، وخیمترین و شنیعترین جرم، جرم نسلزدایی است که ارتکاب آن نیازمند توجه خاص است. زیرا این جرم جان انسانهای زیادی را به دردناکترین وضع گرفته است. بنابراین وضعیت وخیم انسانی نیازمند رسیدگی و حمایت از انسانهاست. با توجه به اهمیت این موضوع، با استفاده از فقه میتوان مشکلات گسترده اثبات عنصر روانی و ارزش بالای عنصر روانی در حقوق بینالملل را به سطح مؤثری رساند و جایگاه نیت در اعمال را به بهترین وجه تثبیت نمود. در ادبیات حقوق بینالملل عمومی و حقوق کیفری بینالمللی، سابقهای در این امر وجود ندارد و تجری در فقه تنها مورد در این زمینه است. به هر نحو، همیشه بحث عنصر روانی در دادگاههای بینالمللی مورد اعتراض متهمان و وکلای آنان بوده است. از لحاظ نظری، در حقوق بینالملل اثبات عنصر روانی جرم نسلزدایی بدون موجودییت عنصر مادی کاری بسیار مشکل است که در دادگاههای کیفری بینالمللی مکرر دیده شده است(Verdirame, 2000: 584). بنابراین استفاده از منبع غنی فقهی در تکمیل این مبحث از حقوق کیفری بینالمللی میتواند کمکهای شایانی در اثبات جرم نسلزدایی در محاکم بینالمللی داشته باشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
An Investigation of the Mental Element in the International Crime of Genocide in Islamic Jurisprudence and Law
نویسنده [English]
- Pooyan Biglari
assistant profsor
چکیده [English]
In the Statute of International Criminal Tribunal Court for Rwanda, article 2, Paragraph 2 some other punishable acts related to genocide are mentioned. The clause D is about “Attempt to commit genocide”. The judicial precedence in this court shows that those who attempted without any physical element in their cases were punished just because of the existence of a mental element. This case is really similar to the TAJARRI concept in Islamic jurisprudence. Regardless of describing and comparing the notions of crime and sin, both “TAJARRI” and “attempt to commit genocide” are common in lack of the physical elements of the crime or sin. Here in this article we try to have a comparative study of these two concepts which is a totally new idea in legal and Jurisprudential literature, and will refer to the opinions and views of Foghaha(Muslim Jurists) and to the documents and practice of the international criminal courts. According to the international law, Genocide is the worst crime in humanity and there is a subtle similarity between attempt to commit genocide and TAJARRI.The concept of TAJARRI in Islamic jurisprudence can be used to clarify some uncertainties in international law.
کلیدواژهها [English]
- Mental Element
- Tajarri
- Mens Rea
- International Crimes
- International Criminal Court
ارسال نظر در مورد این مقاله