نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 دانشآموخته دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه مفید
2 دانش آموخته دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه یاسوج .
چکیده
در اسلام، مرد با نکاح دائم، مکلف به تأمین نفقه زن است. مبنای فقهی وجوب نفقه، آیات و روایات و مبنای قانونی آن ماده )1106( قانون مدنی است. اصل وجوب نفقه، اجماعی است لکن ماهیت نفقه از نظر تملیک و یا امتاع بودن در لسان فقها اختلافی است. در قانون ایران در خصوص تملیک و یا امتاع بودن ماهیت نفقه، حکم خاصی وجود ندارد. قول به مالکیت زن بر نفقه، اختیاراتی در نحوه دخل و تصرف در آن به وی می دهد که این اختیارات در قول به امتاع بودن، وجود ندارد و یا دست کم بسیار کمتر و محدودتر است. در بین فقها در امتاع بودن انفاق اموالی مانند مسکن و خادم که استفاده از آنها مستلزم از بین رفتن عین نیست، هم چنین تملیک بودن اموالی که استفاده مستلزم از بین رفتن عین است، اختلاف نظری دیده نمیشود. تنها موردی که فقها در خصوص آن از نظر تملیک و یا امتاع بودن اتفاق نظر ندارند، اموالی از قبیل البسه است که در این مورد نیز عرف و عادت مسلم میتواند مبنای قضاوت و فصل خصومت بین زوجین باشد. در حقوق انگلیس نیز در دورهی زندگی مشترک چیزی مشابه نفقه وجود دارد اما به گستردگی و دقت نظر حقوق ایران و اسلام نیست. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به تبیین نظر فقها در خصوص ماهیت نفقه از نظر تملیک و یا امتاع بودن و بیان نکات مشابه و متمایز نفقه در حقوق ایران و انگلیس پرداختهایم.
تازه های تحقیق
بر اساس آنچه که گذشت، یافته ها و نتایج پژوهش حاضر عبارتند از
1. در قانون ایران حکم خاصی در خصوص ماهیت نفقه از لحاظ تملیک و یا امتاع بودن وجود ندارد.
2. اعتقاد به تملیک بودن ماهیت نفقه اختیارات بیشتر و گسترده تری را نسبت به اعتقاد به امتاع بودن آن می دهد.
3. با دقت نظر در اقوال فقهای امامیه در مورد تملیک یا حق استفاده از نفقه، به سه دیدگاه دست پیدا می کنیم.
الف) نفقه ای که زوجه مالک آن می شود عبارت است از: خوراکیها و آشامیدنی ها و چیزهایی که انتفاع ازآنها متوقف بر تلف شدن عین می باشد و در این زمینه هیچ گونه اختلاف نظری وجود ندارد.
ب) نفقه ای که در اختیار زوجه قرار می گیرد و زوجه تنها حق استفاده از آنها را دارد؛ مانند مسکن وخادم، در این زمینه هم هیچ گونه اختلاف نظری وجود ندارد .
ج) اما در مورد لباس وامثال آن، اختلاف نظر وجود دارد؛ بعضی از فقها زوجه را مالک آن می دانند و طبق نظر برخی دیگر، فقط اجازه انتفاع از آنها را دارد.
4. با توجه به معیار عرفی، عقیده به «تملیک» در لباس، ترجیح دارد و به نظر می رسد اشیائی که منحصراً برای استفاده ی زوجه در اختیار وی گذاشته می شود از قبیل لوازم آرایش و . . . درحکم لباس باشند یعنی مرد، آنها را تملیک نموده و زن با وحدت ملاک با لباس مالک باشد زیرا در اینجا نیز، عرف و عادت حکم می کند که مرد لوازم فوق را به زن می بخشد وتملیک می نماید، نه اینکه فقط به زن اجازه استفاده از آنها را بدهد.
5. تفاوتهای اساسی از جمله منشأ وجوب پرداخت نفقه و نوع رابطه زن و مرد از لحاظ زوجیت یا عدم آن در لزوم پرداخت نفقه و نیز ضمانت اجراهای قانونی عدم پرداخت نفقه و مصادیق نفقه و شباهتهایی از جمله ضمانت اجرای حقوقی و منشأ قانونی داشتن بین حقوق ایران و انگلیس در خصوص نفقه زوجه وجود دارد.
6. با توجه به این که در حقوق انگلیس نفقه به صورت وجه نقد پرداخت می شود، به نظر می رسد که بحث ماهیت نفقه به لحاظ تملیک و یا امتاع منتفی باشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Right of the Wife to the Surplus of Alimony in Imamiyah Jurisprudence and Iranian and English Law
نویسندگان [English]
- saifalah mohammadinasab 1
- GHasem Nazari 2
1 Ph. D. in Jurisprudence and Foundations of Islamic Law, Mofid University
2 Ph. D. in Jurisprudence and Foundations of Islamic Law, university of Yasouj.
چکیده [English]
In Islam, a man through a permanent marriage is obliged to provide his wife's alimony. The jurisprudential basis for the necessity of alimony is the verses (ayahs) and narrations and its legal foundation is Article 1106 of the Civil Code. The tenet of the necessity of alimony is based on consensus (Ijmā), but there is disagreement upon the nature of alimony regarding being as acquisition or enjoyment among Islamic jurisconsults. In Iran there is no rule whether alimony is acquisition or enjoyment by nature. Attributing acquisition of alimony to wife provides her with powers in terms of expending and disposing of the alimony that are not existed or at least are much less or restricted in enjoyment. There is no disagreement among Islamic jurisconsults as to the enjoyment nature of possessions such as house or servant using of which does not fade the original and acquisition nature of those that fade by utilizing. The only case upon which Islamic jurisconsults are not agreed is possessions such as clothing, in which case the certain tradition and custom could be the basis of judgment and settlement of the dispute between the spouses. In English law, there is a similar alimony during a marital life as well, but not as much broad and precise as that of Iran and Islam. This article, through a descriptive-analytic method, aims to specify the ideas of Islamic jurisconsults on the nature of alimony regarding being acquisition or enjoyment and express similarities and differences between Iranian and English Law.
کلیدواژهها [English]
- Alimony
- Acquisition
- Enjoyment
- English Law
ارسال نظر در مورد این مقاله