نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه حقوق خصوصی، دانشکده حقوق، دانشگاه قم
2 دانشجوی دکتری حقوق خصوصی، دانشکده حقوق، دانشگاه قم.
چکیده
تازه های تحقیق
1. نقض اساسی قرارداد متشکل از دو عنصر است: نقض قرارداد و محرومیت اساسی. عنصر خسارت دخالتی در تحقق نقض اساسی ندارد. عنصر عدم قابلیت پیشبینی نیز مانع از اثرگذاری نقض اساسی قرارداد است نه از عناصر نقض اساسی. عناصر عدم اجرای اساسی قرارداد نیز عبارتاند از: عدم اجرای قرارداد و محرومیت اساسی. نقض شرط لزوم مطابقت دقیق و نیز عدم اجرای عامدانهای که منجر به عدم اعتماد به اجرای آتی متعهد شود، درحکم محرومیت اساسی هستند. ورود زیان نامتناسب و عدم قابلیت پیشبینی نیز مانع اثرگذاری عدم اجرای اساسی هستند نه از عناصر عدم اجرای اساسی.
2. علیرغم وجود اختلاف در تعریف، عناصر و آثار مفهوم نقض اساسی و عدم اجرای اساسی قرارداد، این دو مفهوم تفاوت ماهوی و اساسی با یکدیگر ندارند.
3. اسناد بین المللی به جای تعریف عدم اجرای اساسی، مصادیق آن را برشمردهاند لذا وضوح بیشتری از کنوانسیون بیع دارند. درخصوص عدم قابلیت پیشبینی ضرر، کنوانسیون بیع که حاوی هر دو ضابطهی عینی و شخصی است از اسناد بینالمللی که فقط دربردارندهی عنصر شخصی هستند بهتر تنظیم شده است.
4. حق ردکردن اجرای دیر هنگام که از آثار عدم اجرای اساسی است در کنوانسیون بیع ذکر نشده است ولکن از تقدم حق خریدار در خاتمه دادن به قرارداد در مادهی (49) بر حق اصلاح فروشنده در مادهی (48) همین نتیجه به دست میآید. حق درخواست تأمین کافی برای اجرای دقیق تعهد در فرض عدم اجرای اساسی قرارداد امتیاز اسناد بینالمللی بر کنوانسیون بیع است.
5. مطالبه ی کالای جایگزین در کنوانسیون منوط به تحقق نقض اساسی است ولی در اسناد بینالمللی چنین شرطی وجود ندارد. علت این امر، تقدم حق فروشنده در مورد اصلاح بر حق خریدار در مورد درخواست کالای جایگزین در کنوانسیون بیع است. لذا به نظر می رسد از این حیث نیز موضع کنوانسیون بیع قابل دفاع است.
6. مفهوم و آثار نقض اساسی در حقوق مدنی ایران و فقه دیده نمیشود بلکه خیارات متعددی پیش بینی شده است که مجوز فسخ و خاتمهی قرارداد هستند ولکن سازوکار تعبیهشده در قانون مدنی به تبع فقه امامیه نتیجتاً با سازوکار کنوانسیون بیع نزدیک و بلکه مصادیق خارجی فسخ طبق قانون مدنی ایران به مراتب کمتر از مصادیق خارجی فسخ طبق کنوانسیون بیع است چرا که غالب خیارات در حقوق ایران مربوط به جایی است که مبیع عین شخصی باشد و در عین کلی خیار وجود ندارد، در حالی که مبیع در بیعهای بینالمللی معمولاً کلی است نه عین شخصی.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Numerous provisions are connected to the notion of "the fundamental breach of the contract" in the International Convention on the International Sale of Goods (ICISG) among which are the right to cancel of the seller and buyer, right of the buyer to request the substitute goods, transferring the transactional guarantee and the predictable breach. The aforementioned concept is one of the most important and challenging concepts in the said Convention. Other international documents have used "fundamental non-performance of the contract" instead of that concept. The present article aims to answer this question that whether "fundamental breach of the contract" and "fundamental non-performance of the contract" are a single concept or are two distinct concepts, and if they are two different concepts, what are their similarities and distinctions? In order to answer this question, these two concepts are studied and analyzed in terms of definition, elements and effects. In the end, we will examine whether these concepts or similar cases are mentioned in Iranian civil law, and if not, to what extent are Iranian legal entities closely associated with these concepts? The Through this study it is determined that despite the difference in the definition, elements and effects of these two concepts, there is no substantive and basic difference between them. Furthermore, however the concept of a fundamental breach is not seen in the Iranian civil law, the mechanism embedded in the law of Iran (options) is close to the mechanism of the ICISG. In addition, the external instances of termination under Iranian civil law are far less than the external instances of termination under International Sale Convention.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله