نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه حقوق بین الملل دانشگاه اصفهان
2 دانشجوی دکتری حقوق بین الملل، دانشگاه شیامن- چین
چکیده
یکی از اصول اساسی و پایه حقوق بینالملل معاصر، اصل حق تعیین سرنوشت است که بر اساس آن همة افراد و دولتهامیتوانند امور خویش را در زمینههای مختلف سیاسی،اقتصادی و اجتماعی اداره و راهبری کنند. امروزه، دامنه مفهومیاین حق به خاطر توجه روزافزون به مسئله دموکراسی و حقوق بشر و مسائل دیگرغنیتر شده و استحکام بیشتری یافته و تخطی و تجاوز از آن مسئولیت بینالمللی دولتها را مطرح میکند. یکی از سوالات مطرح در حقوق اسلام این است که آیا در دیدگاه اسلامی انسان درتعیین سرنوشت خویش حق دارد یا اینکه سرنوشت او از قبل تعیین شده است؟ اصل 56قانون اساسی جمهوری اسلامی در این زمینه مقرر می دارد"حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد...". این اصل بیانگر آن است که در اسلام حاکمیت از آن خداست لیکن «خلافت انسان» و حق او در تعیین سرنوشتش اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و.. میتواند زمینه را برای حاکمیت اسلامیفراهم میکند. بنابر این، اسلام نیز با روش خاص خود این اصل را برسمیت شناخته شده است.
.
تازه های تحقیق
حق بر تعیین سرنوشت، یکی از اصول پایه و اساسیِ شناختهشدهی حقوق بینالملل است که بر اساس آن همهی افراد و گروههای اجتماعی صرفنظر از قومیت، نژاد، دین و... میتوانند امور خویش را در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... در دست گیرند. اصل اخیر، از جمله اصولی است که سازمان ملل متحد نیز در روند تشکیل آن نقش مهمی را ایفا کرده است. این اصل در اسلام مورد قبول واقع شده است؛ البته با عنایت به این تفاوت دیدگاه که انسان در دیدگاه اسلامی اصالتاً حق حاکمیت برسرنوشت خود را ندارد، بلکه این حق از جانب خداوند به او اعطا شده است. از دیدگاه اسلام، انسان دارای کرامت و حیثیت ذاتی است و بر دیگرموجودات برتری دارد؛ زیرا موجودی است که دارای فکر و اندیشه وقدرت تشخیص و گزینش است. این نگاه با ماده (۱) اعلامیه جهانی حقوق بشر که مقرر میدارد «تمام افرادبشر آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند، همه دارای عقل ووجدان میباشند» سازگاری دارد. اسلام، حق تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی و همچنین حق تعیین سرنوشت واقدامات نهضتهای آزادیبخش برای پایان دادن به سلطه استعماری را به رسمیت شناخته است. اسلام حق تعیین سرنوشت را در کنار تکلیف مشارکت سیاسى قرار داده که در مواردی مانند اصل شوراها، اصل امر به معروف و نهى از منکر و موارد دیگری تبلور یافته است. این حق با دیدگاه اسلام در مورد امت واحده در دراز مدت تعارضی ندارد؛ زیرا در دیدگاه اخیر، تمام حقوق بشری از جمله حق تعیین سرنوست ریشه در فطرت انسان دارند و چون اسلام نیزمنطبق بر فطرت انسانها است، لذا در مفهوم حق تعیین سرنوشت در اسلام و حقوق بین الملل تفاوت زیادی وجود ندارد و در نهایت با ارتقاء آگاهی و دانش ملتها زمینه هماهنگی و ایده جهانشمول اسلام فراهم خواهد شد. در حقوق بینالملل معاصر، اصل حق تعیین سرنوشت مفهومی است که گذشت زمان، بر دامنه قلمرو آن افزوده، و به موازات دموکراسی و حقوق بشر قرار میگیرد. این اصل، به خاطر تغییراتی است که در مفهوم آن ایجاد شده است، در قلمروهای دیگری غیر از استعمارزدایی نیز قابل اعمال است. به همین دلیل، میتوان گفت که اصل حق تعیین سرنوشت اصلی عام وکلی است و همهی ملتها را در برمیگیرد و با نگاه ویژهای مورد تأکید اسلام نیز قرار گرفته است. در خاتمه به نظر میرسد در دنیای معاصر ایجاد راهکارهایی عملی برای تحقق این اصل حق تعیین سرنوشت و حمایتهای بیشترِ بینالمللی از آن بیش از هر چیز دیگری ضرورت دارد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Right to Self-Determination in Islam and Current International law
نویسندگان [English]
- Manuchehr Tavassoli Naini 1
- Farnaz Shirani 2
چکیده [English]
One of the basic principles of contemporary international law is the principle of self-determination on the basis of witch all persons and states can administrate and lead their own affairs in different fields of political, economic and social . Today, the conceptual scopes of this right has developed and strengthened regarding to issues such as democracy, human rights and violation and aggression to it propose the international responsibility of states. One of the questions in Islamic law is that whether the right to self-determination, is recognized for human beings or that his fate is predetermined . Article 56 of the constitution of Islamic republic of Iran in this respect provides that: “Absolute sovereignty over the world and man belongs to God, and it is He Who has made man master of his own social destiny. No one can deprive man of this divine right, nor subordinate it to the vested interests of a particular individual or group. This principle suggests that according to Islam, sovereignty belongs to God, but "the rule of man" and his right to determine its fate may provide grounds for the Islamic sovereignty. So, Islam with its special method recognizes this principle.
کلیدواژهها [English]
- Self-determination
- Islam
- International Law
- Human Rights
- divine sovereignty
1- اخوان خرازیان ، مهناز، 1386ش، تحول حق تعیین سرنوشت در چار چوب ملل متحد، مجله حقوقی، ش36.
2- اصغری آغمشهدی، فخرالدین؛ شیرانی، فرناز، 1392ش، حق تعیین سرنوشت در اسناد بینالمللی و قرآن کریم، مطالعات حقوق بشر اسلامی، ش99.
3- امیدی، علی، 1385ش، قبض وبسط مفهومیحق تعیین سرنوشت در حقوق بینالملل، مجله حقوقی، ش 35.
4- امیدی، علی، 1387ش، گسترش مفهومیحق تعیین سرنوشت: از استقلال ملل تحت سلطه تا حق دموکراسی برای همه، فصلنامه حقوق مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران، د38، ش2.
5- حلمی، نصرالله، 1387ش، مسئولیت بینالمللی دولت و حمایت سیاسی، تهران، میزان.
6- حسینزاده، محمد، 1389ش، حق تعیین سرنوشت؛ اصل بنیادین ناظر بر روابط بینالملل «بنیان مفهومیو تحولات آن» در:http://rovesh.blogfa.com/post-12.aspx
7- ذاکریان، مهدی، 1388ش، مفاهیم کلیدی حقوق بشر بینالمللی، تهران، میزان.
8- رضاییزاده، محمدجواد؛ احمدی، یحیی، 1388، مبانی حق دسترسی شهروندان به اسناد و اطلاعات دولتی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ش4.
9- زمانی، سیدقاسم، 1384ش، حمایت از اقلیتها در اسناد جهانی حقوق بشر، پژوهش حقوق و سیاست، ش16-15.
10- صالح، محمد، 1378ش، "اصل تعیین سرنوشت ملتها" با تکیه بر اقدامات مجمع عمومیسازمان ملل متحد و آراء دیوان بینالمللی دادگستری، پایاننامه کارشناسی ارشد حقوق بینالملل، دانشگاه شهیدبهشتی.
11- عباسی سرمدی، مهدی، 1384ش، اصل حق آزادی ملتها در تعیین سرنوشت خود، ماهنامه اطلاعات سیاسی و اقتصادی، س20، ش6-5.
12- عزیزی، ستار،1380ش، تعامل اصل تعیین سرنوشت و تجزیهطلبی در حقوق بینالملل، پایاننامه کارشناسی ارشد حقوق بینالملل دانشگاه تهران.
13- عزیزی، ستار، 1387ش، استقلال کوزوو: بررسی مشروعیت جدایی یکجانبه در حقوق بینالملل، نشریه مرکز امور حقوقی بین المللی معاونت حقوقی و امور مجلس نهاد ریاست جمهوری، ش38.
14- قاری سیدفاطمی، سید محمد، 1388ش، حقوق بشر در جهان معاصر، تهران، شهر دانش، ج2.
15- قاری سیدفاطمی، سید محمد، 1382ش، حق تعیین سرنوشت و مسئله نظارت بر انتخابات: نظارت تضمینی در مقابل نظارت تحدیدی، مدرس، ش4.
16- کاسسه، آنتونیو، 1385ش، حقوق بینالملل، ترجمه دکتر حسین شریفی طرازکوهی، تهران، میزان.
17- کک دین، نکوین؛ دیننه، پاتریک؛ پله، الن، 1382ش، حقوق بینالملل عمومی، ترجمه حسن حبیبی، تهران، اطلاعات، ج1.
18- کوهن، کارل، 1373ش، دموکراسی، ترجمه فریبرز مجیدی، تهران، انتشارت خوارزمی.
19- کریمی، محمود، 1388ش،سازمان ملل¸متحد،تاریخچهوساختار،روزنامهرسالت، ش پیاپی6860. Available at:http://www.magiran.com/ npview. asp?ID = 1992189
20- گریفیتس، مارتین؛ اوکلاگان، تری، 1388ش، مفاهیم کلیدی روابط بینالملل، ترجمه محمد امجد، تهران، میزان.
21- گودین گیل، گای اس، 1379ش، انتخابات آزاد و منصفانه در حقوق و رویه بینالمللی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش.
22- صباغیان، علی، 1383ش، مبانی اسلامی حق حاکمیت مردم در قانون اساسی جمهوری اسلامی، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق (ع)، ش۲۲.
23- لسانی، حسام الدین، 1382ش، جایگاه اقلیتها در حقوق بینالمللی بشر، اندیشههای حقوقی، ش3.
24- مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج71.
25- مهرپور، حسین، 2002م، حق تعیین سرنوشت از دیدگاه اسلام، با مروری بر اجلاس حقوق بشر در اسلام (ژنو و مارس ۲۰۰۲)، راهبرد، ش22.
26- مولایی، یوسف، 1384ش، حاکمیت و حقوق بینالملل (مجموعه مقالات)، تهران، علم.
27- هانتینگتون، ساموئل، 1381ش، موج سوم دموکراسی در پایان قرن بیستم، ترجمه احمد شهسا، تهران، روزانه.
28- نوازنی، بهرام؛ فرجزاده، سکینه، 1390ش، شورای امنیت سازمان ملل متحد و تعارض اصل حق تعیین سرنوشت ملتها با اصل حق حاکمیت ملی؛ مورد کوزوو، پژوهشنامه علوم سیاسی، د6، ش4.
29. Abdullah ,Maya (2006), The right to self- determination in international law, Department of law school of economics and commercial law ,university of Goteborg.
- Bayefsky, Anne F (2000), Self-Determination in international Law, Kluwer Law International.
- Conlon, Justin (2004), Sovereignty vs. Human rights or sovereignty and Human rights ,Race and Class, Institute of Race Relations 0306-3968, published by : SAGE,Vol.46(1).:75-100:04551610.1177/ 0306396804045516.
- Epss,Valerie (2008), Evolving concepts of self-determination and autonomy in International law :The legal status of TIBET, Suffolk university law school, Boston.
- Galbreath,David J(2005), Dealing with diversity in international law: self-determination and Statehood, The international journal of human rights , Routledge , volume 9, Number4
- Idowu.A.A (2008), Revisiting the right to self-determination in modern international law : Implications for African States, European Journal of social Sciences, Department of Public law, Faculty of law Obafemi Awolowo University, ILE-Ife, Nigeria, Volume6, Number 4.
- Lauwers,Gunter,Smis,Stefaan(2000), New dimensions of the right to self-determination :A study of the international response to the Kosovo crisis, Nationalism and Ethnic politics, volume 6, Number 2, published by: Frank Cass, London.
- Omar, Sidi, M. (2008), The right to self-determination and the indigenous people of western Sahara , Cambridge review of international affairs ,Published by: Routledge ,volume 21, Number 1.
- Ryngaert,Cedric,Griffioen,Christine(2009), The relevance of the right to self-determination in the Kosovo matter: In partial response to the Agora paper, Oxford journals , published by: Oxford university press.
Van Dervyver , John D ( 2000), Self _ Determination of the People of Quebec under international Law, Journal of international Law and policy , Volume10, Number111-Vidmar,Jure (2010)., The right of Self-determination and Multiparty Democracy :Two sides of the same coin?, Human rights law review, Published by: Oxford University Press, Volume 10, Number2.
ارسال نظر در مورد این مقاله