نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه حقوق عمومی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
2 استادیار گروه حقوق عمومی پردیس فارابی دانشگاه تهران
3 کارشناس ارشد حقوق عمومی، دانشکده حقوق دانشگاه آزاد تهران مرکز
چکیده
انسان، موجودی عقلبنیاد، خودآئین و در نتیجه ارزشمند است که تنها به صِرف انسان بودن و نه برخورداری از ویژگی خاص یا موقعیت ممتاز، از پارهای استحقاقات ذیل عنوان حقوق بشر برخوردار میگردد. حقهای بشری، حقادعاهایی فراتأسیسی، غیر قابل سلب، اسقاط و انتقال بوده و از این رو، نقش دولتها در رابطه با آنها، نقشی صرفاً اعلامی است. با این همه، نیاز انسانها به تعامل دائمی با یکدیگر برای تأمین نیازهای خویش از یک سو، و واقعیت بروز تعارضات پیدرپی در روابط بینالانسانی از دیگر سو، موجب میشود تا بقاء در صحنه منازعهآمیز ارادههای بشری، مستلزم برخورداری از حمایت قدرت عالی سیاسی باشد. بر این اساس، افراد با صرفنظر کردن از بخشی از حقوق طبیعی خویش در چارچوب پیمان مؤسس، جامعه مدنی را پایهگذاری نموده و دولت را میآفرینند. افرادی که به این نحو اقدام به تأسیس دولت میکنند، شهروند قلمداد گردیده و از پارهای حقهای مدنی و سیاسی در محدوده جغرافیایی مشخص بهرهمند میگردند. بنابراین از منظر مبانی موجههساز حقوق بشر که در ادبیات دینی ما نیز مورد تاکید است ، شهروندی، خود یک حق بنیادین بوده و فراتر از آن، پیششرط برخوردای از تمامی حقهای انسانی است.
تازه های تحقیق
زیست اجتماعی، بنا به گواهی تاریخ زندگانی انسان، واقعیت گریزناپذیر حیات موجودات بشری است. زیستن در میان جمع و تعامل با همنوعان، سرنوشت محتومی است که نه میتوان از آن گریخت و نه میتوان از آن پرهیخت. گریزناپذیری حیات جمعی از «واقعیت نیاز همیشگی انسان» سرچشمه میگیرد. نیاز به تعامل دائمی برای تامین حوائج از یک سو و واقعیت بروز تعارضات پی در پی در روابط بینالانسانی به خاطر کمبود منابع مادی و تعارض انگارههای ارزشی، از دیگر سو، تداوم زیست جمعی مسالمتآمیز افراد در صحنه منازعهآمیز و پرآشوب ارادههای بشری را ناممکن میسازد. ناگریزی حیات جمعی و عدم امکان ادامه آن در غیاب اقتداری برتر و ارادهای فوق ارادههای دیگر، انسانِ خردمندِ خودبنیاد را بر آن میدارد تا با دست کشیدن از بخشی از حقوق طبیعی خود، شالوده جامعه مدنی را پیریزی نموده و خداوند میرایی را در ظل خداوند نامیرا بیافریند.
انسان طبیعی با قرار گرفتن در چارچوب دولت، به انسان مدنی و در تحلیل غایی، شهروند جامعه سیاسی بدل گردیده و با بهرهگیری از حمایت نظام حقوقی و قضایی، حقوق بنیادین خود را تضمبنشده مییابد. به روشنی پیداست بدون برخورداری فرد از پشتیبانی اقتدار عالی سیاسی، تضمینی برای اعمال و استیفاء حقوق انسانی او در دنیایی سرشار از کشمش بر سر ادعاهای متفاوت و گاه متعارض فردی و جمعی نخواهد بود. از این جهت است که میتوان تامین و تحفیظ حق فرد بر شهروندی را لازمه ضروری تضمین حقوق بنیادین انسانی قلمداد نموده و انسانِ فاقد حق بر شهروندی را «انسان بدون حق» نامید.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Right to Citizenship, from Natural Situation to civil society
نویسندگان [English]
- Mahnaz bayat 1
- Mahdi Balavi 2
- Roghaye Askarzade Mazra'e 3
2 Assistant Professor in Law Faculty of Tehran University (Pardis Farabi)
چکیده [English]
Man is a rational-minded, autonomous and therefore valuable entity that is entitled to some privileges as human rights solely for the sake of human existence, not having any particular qualifications or privileged status. Human rights are extra constitutional, indisputable, unbreakable and non-transferable claim-rights and hence the role of governments in relation to them is a purely declarative role.Nevertheless, the need of humans to engage in constant engagement with each other in order to provide their own needs on the one hand, and the reality of successive conflicts in mutual relations, on the other hand, leads to the fact that survival of human beings will requiring the support of supreme political power. Accordingly, individuals, by disregarding some part of their natural rights under the constituent contract, establish civil society and create the state. The people who set up the state in this way are considered as citizens and enjoy certain civil and political rights within a particular territory. Therefore, from the standpoint of the human rights- justifying foundations that are also emphasized in our religious literature, citizenship itself is a fundamental right and besides that, it is a prerequisite for all human rights.
کلیدواژهها [English]
- natural condition
- civil society
- individual autonomy
- human dignity
- right to citizenship
- بیات کمیتکی، مهناز، بالوی، مهدی، 1394ش، حق بر تابعیت؛ از حقوق بینالملل خصوصی تا حقوق بشر، حقوق خصوصی، ش1.
- روسو، ژان ژاک، 1347ش، قرارداد اجتماعی، ترجمه غلامحسین زیرک زاده، بیچا، تهران، چهر.
- قاری سیدفاطمی، سیدمحمد، 1388ش، حقوق بشر در جهان معاصر؛ دفتر یکم؛ درآمدی بر مباحث نظری: مفاهیم، مبانی، قلمرو و منابع، بیچا، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش.
- کانت، ایمانوئل، 1383ش، مابعدالطبیعه اخلاق، مبانی مابعدالطبیعی تعلیم فضیلت، فلسفه فضیلت، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، بیچا، تهران، نقش و نگار.
- کانت، ایمانوئل، 1384ش، درسهای فلسفه اخلاق، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، بیچا، تهران، انتشارات نقش و نگار.
- کلی، جان، 1388ش، تاریخ مختصر تئوری حقوقی در غرب، ترجمه محمد راسخ، بیچا، تهران، نی.
- محمودی، سیدعلی، 1383ش، فلسفه سیاسی کانت، بیچا، تهران، نگاه معاصر.
- منتسکیو، شارل دو، 1370ش، روحالقوانین، ترجمه علیاکبر مهتدی، بیچا، تهران، امیرکبیر.
- Ankersmit, F.R., (2002), “Edmund Burke: Natural Right and History”, Political Representation, Stanford, Calif, Standford University Press, 2002.
- Arendt, H., (1968), The Origins of Totalitarianism, San Diego, Calif: Harcourt Brace Jovanovich. , 1968.
- Arendt, H., (1995), Lectures on Kants Political Philosophy, (ed.) R. Beiner, Chicago: The University of Chicago Press, 1995.
- Bailyn, B., (1967), The Ideological Origins of the American Revolution, Cambridge, Mass: Belknap Press, 1967.
- Freeman, M.A., (1980), Edmund Burke and the Critique of Political Radicalism, Oxford, Basil Black Well, 1980.
- Gandsman, A. & Burnier, D., (2014), “Can’t you at least die with a little dignity? The right to die debates and normative dignity”, bioethiqueonline.ca/3/8, 2014.
- Griffin, J., (2001), “Discrepancies between the Best Philosophical Account of Human Rights and the International Law of Human Rights”, Proceeding of the Aristotelian Society, Vol. CI, No. 1, 2001.
- Griffin, J., (2001), “First Steps in Account of Human Rights”, European Journal of Philosophy, Vol. 9, No. 3, 2001.
- Griffin, J., (2008), On Human Rights, Oxford: Oxford University Press, 2008..
- Hardt, M., Negri, A., (2000), Empire, Cambridge, Mass: Harvard University Press, 2000.
- Hart, H. L. A., (1995), “Are There Any Natural Rights?”, Philosophical Review, Vol. 64, 1995.
- Hart, H.L.A., (2010), The Concept of Law, (ed.) Penelope A. Bulloch and Joseph Raz, Oxford: Oxford University Press, 2010.
- Ignatieff, M., (2000), The Rights Revolution, Toronto: Anansi, 2000.
- Kant, I., (1961), “Groundwork for the Metaphysics of Morals”, The Moral Law, (trans.) H. J. Paton, London: Hutchinson, 1961.
- Kant, I., (1969), Fundamental Principles of the Metaphysics of Ethics, (trans.) Thomas Kingsmill Abbott, London: Longmans, 1969.
- Kant, I., (1991), “Idia for a Universal History with a Cosmopolitan Purpose”, (trans.) H.B. Nisbet, Kant; Political Writings, (ed.) H.S. Rriss, Cambridge University Press, 1991.
- Lock, J., (1988), Two Treatises of Government, (ed.) Peter Laslett, Cambridge: Cambridge University Press, 1988.
- Loughlin, M., (2001), “Rights, Democracy, and Law”, Skeptical Essays on Human Rights, (ed.) A. Tomkins, Oxford: Oxford University Press, 2001.
- Madhok, S., (2005), “Autonomy and human rights”, The Essentials of Human Rights, (ed.) Rhona K. M. Smith and Ch. Van den Anker, London: Hodder Arnold, 2005.
- Nell, O., (1993), “Kantian Ethics”, A Companion to Ethics, ed. Singer, P., Oxford: Blackwell Publisher, 1993.
- Rorty, R., (1993), "Human Rights, Rationality and Sentimentality", On Human Rights, (ed.) S. Shute and S. Hurley, New York: Oxford, Amnesty lectures. , 1993.
- Strauss, L., (1959), What Is Political Philosophy? and Other Studies, New York: Free Press. , 1959.
- Tuck, R., (1979), Natural Rights Theories: Their Origins and Development, Cambridge: Cambridge University Press, 1979.
- Waldron, J., (1990), The Philosophy of Right, (ed.) G. H. Parkinson, London: Routledge.
ارسال نظر در مورد این مقاله